گل نرگس

گل نرگس - مهدویت - شعر - عکس - مقاله - حکایت - نوشته ادبی و ... حضرت مهدی (عج)

گل نرگس

گل نرگس - مهدویت - شعر - عکس - مقاله - حکایت - نوشته ادبی و ... حضرت مهدی (عج)

آیات مهدوی - ۳

 
« اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یحْیی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا قَدْ بَینَّا لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ » .1
بدانید خداوند زمین را بعد از مرگ آن زنده می‌کند! ما آیات (خود) را برای شما بیان کردیم، شاید اندیشه کنید! .1

حیات دوباره
خداوند پس از آنکه مؤمنان را مورد نکوهش قرار داده که آیا وقت خشوع نرسیده است. در ادامه به حیات زمین اشاره می‌کند؛ گویا می‌خواهد میان قلب‌هایی که مرده‌اند و با ذکر الهی زنده می‌شوند، با زمین‌ مرده‌ای که به برکت قطرات باران دوباره زنده و سرسبز می‌شود، شباهت برقرار کند. در اینجا خداوند می‌فرماید: چنین حیاتی تحقق می‌یابد. (یُحی الارض). اگر این آیه با آیه قبل ارتباط داشته باشد (که دارد)، می‌توان استفاده کرد که دل‌های مرده نیز به خواست او زنده خواهد شد. 

امام باقر«علیه السّلام» دربارة این آیه شریفه فرمود: 
«یٌحیِیها اللهُ عَزَّوَجلَّ بِالقائم«علیه السّلام» بَعدَ مَوتها، بِمَوتِها: کفرُ اَهْلِها، وَ الکافِر مَیِّتُ»؛2
خدای تعالی زمین را به واسطه قائم«علیه السّلام» زنده می‌کند، پس ازآنکه مرده باشد، و مقصود از مردن آن، کفر اهل زمین است و کافر همان مرده است. 
شیخ کلینی(رضوان‌الله‌علیه) از امام صادق«علیه السّلام» درباره قول خداوند( اعلموا ان الله یحی الارض بعد موتها) نقل می‌کند که حضرت فرمود: «العَدلُ بَعدَ الجُور».3 

چند نکته:
1. همان طور که حیات زمین به خواست و اراده خدا برقرار است و خداوند حیات دوباره زمین را می‌خواهد، حیات انسان‌ها نیز مورد خواست و اراده او است و خداوند می‌خواهد آنان حیاتی دوباره پیدا کنند. 
2. همانطور که حیات مجدد زمین به آمادگی زمین و وجود شرایط بستگی دارد، حیات دوباره انسان‌ها نیز به آمادگی مردم برای ظهور و حصول شرایط نیاز دارد. 
---
پی نوشت ها :
1 . حدید(57)، آیه 17. 
2 . کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، باب 58، ح 4. 
3 .کلینی، کافی، ج 8، ص 267، ح 390 
---

تبیان - امام مهدی علیه السلام در قرآن، مهدی یوسفیان

آیات مهدوی - ۲

به نام دوست
 
وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُهَا عِبَادِی الصَّالِحُونَ 
در «زبور» بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: «بندگان شایسته‌ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد!» .1
وارثان زمین
خداوند متعال به کتاب‌های انبیا اشاره دارد و می‌فرماید: در کتاب‌های پیامبران نوشته‌ایم که زمین را بندگان صالح به ارث می‌برند. البته در این اختلاف شده که: آیا خداوند در همه کتاب‌های پیامبران به این آیه اشاره کرده است یا در بعضی از آنها؟ گروهی می‌گویند: مراد از «زبور» همان کتاب حضرت داوود«علیه السّلام» است و مراد از «ذکر» تورات حضرت موسی«علیه السّلام». برخی دیگر مراد از «ذکر» را قرآن کریم می‌دانند (البته با توجه به اینکه در خود قرآن کلمه، ذکر برای قرآن آمده است). در این صورت مراد از کلمه «بعد» در آیه، بعد بودن از جهت رتبه است، نه زمان.
کملة «ارض» وقتی به صورت مطلق و بدون قرینه می‌آید، همة کرة زمین را در بر می‌گیرد و مراد از «وراثتِ زمین» این است که سلطه بر منافع و استفاده از آنها از دیگران، به بندگان صالح منتقل شده و برکات زندگی نصیب ایشان و مختصّ آنان خواهد شد.

«وراثت زمین» طبق آیه شریفه به انسان‌هایی خواهد رسید که دارای دو صفت بسیار مهم باشند:
1. «عبد خدا»بوده و هیچ استقلالی برای خود قائل نیستند. همه وجودشان را برای خدا قرار داده‌اند و مُهر عبودیت بر پیشانی‌شان می‌درخشد. اینان به مرز ایمان و توحید واقعی رسید‌ه‌اند و همه چیز را در شعاع وجود او و برای او و به سوی او می‌بینند.
2. «صالح» و شایسته بوده و لیاقت بهره‌برداری را دارا هستند.
برخی بر این باورند که تفسیر آیه، مربوط به حضرت مهدی «علیه السّلام» است وحتی اگر در روایتی، به آن حضرت اشاره نشده بود، باز هم آیه حکومت او را مطرح می‌کند، زیرا:
1. قیام جهانی حضرت مهدی«علیه السّلام» یکی از امور مسلّم در معارف اسلامی است.
2. بیان خداوند در آیه، به صورت وعده است؛ یعنی، وعده داده که زمین در اختیار بندگان صالح قرار می‌گیرد. «کَتَبَ» در اصطلاح از امری حتمی و قطعی حکایت دارد. در مفردات راغب، آمده است:‌از حکم امضا شده واز اثبات، به کتابت تعبیر می‌شود شیء ابتدا به ذهن می‌آید و مورد خواست انسان قرار می‌گیرد، سپس به گفت‌وگو می‌گذارد و پس از تصویب و پذیرفتن، برای عملی شدن ثبت و مکتوب می‌شود.
3. کلمة «ارض» در آیه، سراسر کره زمین را شامل می‌شود و این فقط در زمان ظهور امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) تحقّق خواهد یافت.
4. «ارث بردن» یعنی اینکه وارث در نحوه استفاده از مال و همة منافع آن، اختیار کامل داشته باشد و چنین استفاده‌ای از منافع زمین، تنها در زمان ظهور برای«بندگان صالح» فراهم است.
5. البته، عده‌ای دیگر این برداشت را نمی‌پذیرند؛ بلکه معتقدند: آیه عام است و در هر زمان امکان دارد عده‌ای از «بندگان صالح» خدا زمین را به «ارث» ببرند؛ هر چند محدوده‌ای معین وکوچک از زمین را در اختیار داشته باشند و یا برقراری حکومت دینی، بتوانند از منافع شان بهره‌ ببرند. با این همه، حکومت امام زمان«علیه السّلام» مصداق کامل و تمام این آیه شریفه است. 

امام باقر«علیه السّلام» می‌فرماید:
«و قوله (وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکر) قال: اَلکُتُبُ کُلُّها ذِکر، (و أَنَّ الْأَرضَ یَرِثُها عِبادیَ الصّالِحون) قال: اَلْقائمُ«علیه السّلام» وَ اَصحابُه»؛2
مراد از کلمه «ذکر» در «وَ لَقَدْ کَتَبْنا...» همة کتاب‌های (پیامبران) است. و مراد از «اَنْ الارضَ...» قائم«علیه السّلام» و یاران او می‌باشد.
از روایت بالا استفاده می‌شود که این وعدة الهی در همة کتابهای آسمانی بیان شده است. با نگاهی کوتاه به زندگی و آرمان‌های انسان‌ها از آغاز تا کنون، به روشنی در‌می‌یابیم که یکی از بزرگ‌ترین آرزوها و خواسته‌های همه پیامبران و اولیاء و انسان‌های طالب حق و آزاد اندیش، برپایی جامعه توحیدی و حکومت بر پایة فرمان‌های آسمانی و عدالت گستر الهی است تا در پناه آن با دستیابی عادلانه و صحیح بر منافع و منابع موجود، انسان‌ها به سعادت ممکن و بالندگی و رشد روز افزون و کسب درجات کمال در خور شأن خویش برسند. روشن است که این امید و آرزو زمانی محقق می‌گردد که حاکمی عادل، کاردان و توانا، در رأس آن قرار گیرد و خود را موظّف به انجام فرمان‌های الهی بداند.اینک ما در عصری به سر می‌بریم که تنها و تنها این امید، از آخرین خورشید هدایت و امامت انتظار می‌رود، او که نامش درکلام پیامبر«صلّی الله علیه و آله و سلّم» و معصومین(علیهم السلام) و به حدّ «تواتر» و یقین بیان شده و جای تردید در این زمینه وجود ندارد.
*با توجه به ذیل آیه «وعد الله» از این آیه نیز وجود امام زنده حاضر استفاده می‌شود. 
---
پی نوشت ها :
1.انبیاء(105).
2 .مجمع البیان، ج4، ذیل آیه
---

تبیان - امام مهدی علیه السلام در قرآن، مهدی یوسفیان

دعای عهد به همراه متن عربی , ترجمه فارسی و فایل صوتی

به نام خدا

امر سیم دعاى عهداست از حضرت صادق‏علیه السلام منقول است که هرکه چهل صباح این عهد را بخواند از یاوران قائم ما باشد و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد خدا او را از قبر بیرون آورد که در خدمت آن حضرت باشد و حقّ‏تعالى به هر کلمه هزار حسنه او را کرامت فرماید و هزار گناه از او محو کند و آن عهد این است:

متن عربی :

اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَرَبَّ الْکرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَرَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَمُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْأِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَرَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَمُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَرَبَّ الْمَلائِکةِ الْمُقَرَّبینَ وَالْأَنْبِیآءِ وَالْمُرْسَلینَ، اَللّهُمَّ اِنّى‏ اَسْئَلُک بِوَجْهِک الْکریمِ، وَبِنُورِ وَجْهِک‏ الْمُنیرِ، وَمُلْکک الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیومُ، اَسْئَلُک بِاسْمِک الَّذى‏ اَشْرَقَتْ‏ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَبِاسْمِک الَّذى‏ یصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ‏ وَالْأخِرُونَ، یا حَیاً قَبْلَ کلِّ حَىٍّ وَیا حَیاً بَعْدَ کلِّ حَىٍّ، وَیا حَیاً حینَ لا حَىَّ ،یا مُحْیىَ الْمَوْتى‏ وَمُمیتَ الْأَحْیآءِ، یا حَىُّ لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، اَللّهُمَ‏ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقآئِمَ بِاَمْرِک، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیهِ و عَلى‏ ابآئِهِ الطَّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى‏ مَشارِقِ‏ الْأَرْضِ وَمَغارِبِها، سَهْلِها وَجَبَلِها وَبَرِّها وَبَحْرِها، وَعَنّى‏ وَعَنْ‏ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَمِدادَ کلِماتِهِ، وَما اَحْصاهُ‏ عِلْمُهُ وَاَحاطَ بِهِ کتابُهُ، اَللّهُمَّ اِنّى‏ اُجَدِّدُ لَهُ فى‏ صَبیحَةِ یوْمى‏ هذا وَما عِشْتُ مِنْ اَیامى‏، عَهْداً وَعَقْداً وَبَیعَةً لَهُ فى‏ عُنُقى‏، لا اَحُولُ‏ عَنْها وَلا اَزُولُ اَبَداً، اَللّهُمَّ اجْعَلْنى‏ مِنْ اَنْصارِهِ وَاَعْوانِهِ، وَالذَّابّینَ‏ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ اِلَیهِ فى‏ قَضآءِ حَوآئِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسَّابِقینَ اِلى‏ اِرادَتِهِ وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَینَ یدَیهِ، اَللّهُمَّ اِنْ حالَ بَینى‏ وَبَینَهُ الْمَوْتُ الَّذى‏ جَعَلْتَهُ عَلى‏ عِبادِک حَتْماً مَقْضِیاً، فَاَخْرِجْنى‏ مِنْ قَبْرى‏ مُؤْتَزِراً کفَنى‏، شاهِراً سَیفى‏، مُجَرِّداً قَناتى‏، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدَّاعى‏ فِى الْحاضِرِ وَالْبادى‏، اَللّهُمَّ اَرِنىِ‏ الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ، وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکحَلْ ناظِرى‏ بِنَظْرَةٍ منِّى‏ اِلَیهِ، وَعَجِّلْ فَرَجَهُ، وَسَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَاَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُک بى‏ مَحَجَّتَهُ‏ وَاَنْفِذْ اَمْرَهُ، وَاشْدُدْ اَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَک، وَاَحْىِ بِهِ عِبادَک، فَاِنَّک قُلْتَ وَقَوْلُک الْحَقُّ، ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کسَبَتْ‏ اَیدِى النَّاسِ، فَاَظْهِرِ الّلهُمَّ لَنا وَلِیک وَابْنَ بِنْتِ نَبِیک الْمُسَمّى‏ بِاسْمِ‏ رَسُولِک، حَتّى‏ لا یظْفَرَ بِشَىْ‏ءٍ مِنَ الْباطِلِ اِلاَّ مَزَّقَهُ، وَیحِقَّ الْحَقَ‏ وَیحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اَللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِک، وَناصِراً لِمَنْ لا یجِدُ لَهُ ناصِراً غَیرَک، وَمُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ اَحْکامِ کتابِک، وَمُشَیداً لِما وَرَدَ مِنْ اَعْلامِ دینِک، وَسُنَنِ نَبِیک صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ، وَاجْعَلْهُ‏ اَللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِن بَاْسِ الْمُعْتَدینَ اَللّهُمَّ وَسُرَّ نَبِیک مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ بِرُؤْیتِهِ، وَمَنْ تَبِعَهُ عَلى‏ دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ، اَللّهُمَّ اکشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَعَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، اِنَّهُمْ یرَوْنَهُ بَعیداً وَنَریهُ قَریباً بِرَحْمَتِک یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ . پس سه مرتبه دست بر ران راست خود مى‏زنى و در هر مرتبه‏مى‏گویى : «اَلْعَجَلَ الْعَجَلَ یا مَوْلاىَ یا صاحِبَ الزَّمانِ» .

--- 
ترجمه فارسی :

خدایا اى پروردگار نور بزرگ و پروردگار کرسى بلند و پروردگار دریاى‏ جوشان و فرو فرستنده تورات و انجیل و زبور و پروردگار سایه و آفتاب داغ‏ و فرو فرستنده قرآن برزگ و پروردگار فرشتگان مقرب و پیمبران‏ و مرسلین خدایا از تو خواهم به ذات بزرگوارت و به نور جمال‏ تابانت و فرمانروائى دیرینه‏ات اى زنده اى پاینده از تو خواهم بدان نامت که روشن شد بدان آسمانها و زمینها و بدان نامت که صالح و شایسته گشتند بدان پیشینیان‏ و پسینیان اى زنده پیش از هر موجود، و اى زنده پس از هر موجود زنده و اى زنده در آن هنگام که‏ زنده‏اى وجود نداشت اى زنده کن مردگان و اى میراننده زندگان اى زنده‏اى که معبودى جز تو نیست خدایا برسان به مولاى ما آن امام راهنماى راه یافته و قیام کننده به فرمان تو - که درودهاى خدا بر او و پدران پاکش باد - از طرف همه مردان و زنان با ایمان در شرقهاى‏ زمین و غربهاى آن هموار آن و کوهش، خشکى آن و دریایش، و از طرف من و پدر و مادرم درودهائى هموزن عرش خدا و شماره کلمات و سخنان او و آنچه را دانشش احصاء کرده و کتاب و دفترش بدان احاطه دارد خدایا من تازه مى‏کنم در بامداد این روز و هر چه زندگى کنم از روزهاى دیگر عهدو پیمان و بیعتى براى آن حضرت در گردنم که هرگز از آن سرنه‏پیچم‏ و دست نکشم هرگز، خدایا قرار ده مرا از یاران و کمک کارانش و دفاع کنندگان‏ از او و شتابندگان بسوى او در برآوردن خواسته‏هایش و انجام دستورات و اوامرش‏ و مدافعین از آن حضرت و پیشى گیرندگان بسوى خواسته‏اش و شهادت یافتگان پیش رویش‏ خدایا اگر حائل شد میان من و او آن مرگى که قرار داده‏اى آن را بر بندگانت حتمى‏ و مقرر پس بیرونم آر از گورم کفن به خود پیچیده با شمیشر آخته و نیزه برهنه‏ پاسخ‏گویان به نداى آن خواننده بزرگوار در شهر و بادیه خدایا بنمایان به من‏ آن جمال ارجمندو آن پیشانى نورانى پسندیده را و سرمه وصال دیدارش را به یک نگاه به دیده‏ام بکش‏ و شتاب کن در ظهورش و آسان گردان خروجش را و وسیع گردان راهش را و مرا به راه او درآور و دستورش را نافذ گردان و پشتش را محکم کن و آباد گردان خدایا بدست او شهرها و بلادت را و زنده‏گردان بوسیله‏اش بندگانت را زیرا که تو فرمودى و گفته‏ات حق است (که فرمودى): «آشکار شد تبهکارى در خشکى و دریا بخاطر کرده‏هاى‏ مردم» پس آشکار کن براى ما خدایا نماینده‏ات را و فرزند دختر پیامبرت که همنام‏ رسول تو است تا دست نیابد به هیچ باطلى جز آنکه از هم بدراند و پابرجا کند حق را و ثابت کند آن را و بگردان آن بزرگوار را خدایا پناهگاه ستمدیدگان بندگانت و یاور کسى که جز تو یاورى برایش یافت نشود و تازه کننده آن احکامى که از کتاب تو تعطیل مانده و محکم کننده‏آنچه‏ رسیده از نشانه‏هاى دین و آئینت و دستورات پیامبرت صلى اللّه علیه و آله و قرارش ده‏ خدایا از آنانکه نگاهش دارى از صولت و حمله زورگویان خدایا شاد گردان (دل) پیامبرت محمد صلى اللّه علیه و آله را به دیدارش و هم چنین هم که در دعوتش از آن حضرت پیروى کرد و رحم کن به بیچارگى ما پس از آن‏ حضرت، خدایا بگشا این اندوه را از این امت به حضور امام زمان و شتاب کن براى ما در ظهور آن جناب که اینان‏ ظهورش را دور پندارند ولى ما نزدیک مى‏بینیم به مهرت اى مهربانترین مهربانان .

--- 

فایل صوتی :

آیات مهدوی - 1

خلاف مؤمنان، وعده الهی

(وَعَدَ اللهُ الذینَ آمَنوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتَ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الارض کَما اسْتَخْلَفَ الَّذین مَنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِنَنَّ لَهُمْ دینَهمْ الّذی ارْتضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِن بَعْدِ خَوفِهِمْ اَمناً یَعْبُدُونَنی لایُشرکُون بی شیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَاولِئکَ هُمُ الفاسِقون ) 
«خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند، وعده داده است که حتماً آنان را در زمین جانشین (خود) قرار دهد؛ همان‌ گونه که کسانی را که پیش از آنان بودند جانشین خود قرار داد. و آن دینی که برایشان پسندیده است، به سودشان مستقر می‌کند، و بیمشان را به ایمنی مبدل گرداند، ( تا) مرا عبادت کنند و چیزی را با من شریک نگردانند و هر کسی پس از آن به کفر گراید، آنانند که نافرمانند».
آیه شریفه از وعده‌ای بسیار زیبا خبر می‌دهد؛ خداوند به مؤمنان صالح وعده می‌دهد که: 
1. برای آنان جامعه‌ای صالح مخصوص خود درست می‌کند و زمین را در اختیارشان قرار می‌دهد. 
2. دینشان را در زمین چیره و برتر می‌سازد. 
3. امنیت را جایگزین ترسشان می‌کند. 
4. فقط خدای را عبادت می‌کنند.
این آیه خطاب به امت پیامبر«صلّی الله علیه و آله و سلّم» بوده و خداوند در آن از تعبیر «وعد» استفاده کرده است و وعده‌های خدا تخلف بردار نیست. بنابراین، مفاد آن این می‌شود که خداوند، به گروهی ازامت پیامبر اسلام«صلّی الله علیه و آله و سلّم» وعدة «استخلاف» روی زمین را داده است. این گروه دو ویژگی مهم و اساسی دارند: 
1. ایمان، که همة اعماق وجودشان را پر کرده است. 
2. عمل صالح، که همة اعضا و جوارحشان درخدمت و اطاعت مولا است.
وجود امام زندة حاضر را از همین آیه و با توجّه به آیات دیگر، می‌توان برداشت کرد.

این وعده چند ویژگی دارد:
الف. خلافت بر روی زمین:
خلافت ؛ یعنی، مسلط شدن بر کل زمین و استفاده از موهبت‌های آن. البته خداوند متعال خلافت روی زمین را به امت‌های صالح پیشین؛ (مانند قوم نوح و صالح) نیز عطا فرموده بود به نظر می‌آید مراد از این خلافت و حکومت، تنها اصل جانشینی است، نه گسترده و محدوده آن؛ یعنی، همان گونه که دیگران به حکومت و خلافت در زمین ـ هر چند در منطقه‌ای محدود ـ رسیدند، شما هم می‌رسید. اینکه چرا برای همة زمین از کلمه «الارض» استفاده شده، دلیل‌های متعدد دارد، از جمله: 1. اصل «اطلاق» است، قیدزدن نیاز به دلیل دارد. 2. تمکین دین مورد رضایت و امنیت کامل، زمانی اتفاق می‌افتد که سراسر زمین، تحت حاکمیت و سیطره اینان باشد. 3.روایاتی که در ذیل آیه وارده شده است. 

ب. تمکین دین مورد رضایت خدا
تمکین هر چیزی برقرار کردن آن در یک مکان است و این کنایه از پایداری، تزلزل نداشتن و زوال ناپذیری آن چیز می‌باشد؛ به گونه‌ای که اگر اثراتی داشته باشد، هیچ مانعی جلوی تأثیر آن را نمی‌گیرد. «تمکّن دین» در آیة به این معنا است که بر سر راه آن هیچ‌گونه کفر و شرکی ایجاد نکند. اوامر و دستوراتش محترم شمرده شده و بدان عمل شود. اصول و معارفش مورد پذیرش همگان بوده و همه به آن معتقد باشند و دربارة آن اختلاف نکنند. 

ج. دین مورد رضایت
دینی که خدا آنرا «پسندیده » است، همانا دین مقدس اسلام است که در جریان غدیر خم با نصب ولایت امیرمؤمنان «علیه السّلام» تمام و کمال یافت و کافران از نابودی آن ناامید گشتند: 
(اَلْیَومَ یَئِسَ الَّذین کَفَروا مِنْ دِیِنکُم فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخشَوْنِ اَلْیَومَ اکْمَلتُ لَکُمْ دیِنَکُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ رَضیتُ لَکُمْ الاسلامَ دیناً)؛
دینی که ولایت اهل بیت عصمت و طهارت در متن آن قرار دارد. اسلام است و امامت امام علی«علیه السّلام» تا امام مهدی«علیه السّلام» را در بر دارد، دین «مرضی» و مورد قبول خداوند است. 

د. امنیت:
در چنین دورانی ترس و خوف تبدیل به امنیت و آرامش می‌شود. طبیعی است که ترس و خوف، عواملی دارد و از بین رفتن آن نیز، نتیجه از بین رفتن اسباب و علل است. پس، در این دوران هیچ عاملی، باعث نگرانی و ترس برای مؤمنان نخواهد بود. 

هـ. عبادت صحیح:
نتیجه چنین حکومتی، این است که تنها خداوند «عبادت» می‌شود؛ همة مظاهر شرک. از بین می‌رود؛ عبادات خالصانه تنها برای او خواهد بود و دیگر هیچ معبودی جز خدا، پرستیده نمی‌شود. 
تغییر خطاب در آیه از غایب (وعد الله) به متکلم وحده (یعبدوننی) و استفاده از عبارت نکره «شیئاً» در سیاق نفی که مفید عموم است، هر دو به خوبی بر ازبین رفتن شرک به طور کامل و حاکمیت توحید دلالت دارد. 
علامه طباطبایی (رضوان‌الله‌علیه) درباره جمله «وَمَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلک...» می‌فرماید: 
«ذلک» (که برای اشاره است) به «موعود» (وعده خدا) باز می‌گردد، لذا مناسب است که کلمه «کفر» را به معنای کفران (در مقابل شکر نعمت) بگیریم و چنین معنی کنیم:«هر کس کفران کند بعد از تحقق این وعده، او واقعاً فاسق است». 
طبق این گفتار، «کفر» دامنه وسیعی را در بر می‌گیرد و به این معنا است که هر کس این موهبت الهی را ضایع کرده و از آن استفاده نکند، فاسق بوده و از راه عبودیت و بندگی خارج شده است. 
پس از بیان قسمت‌های گوناگون آیه، اکنون جای این پرسش است که: منظور خداوند از این وعده، شامل چه افرادی می‌شود؟ 
برخی از مفسران – مانند صاحب تفسیر نمونه ـ معتقدند: ‌آیه عمومیت دارد و نتیجه آن چنین است که در هر زمان، که پایه‌های ایمان و عمل صالح در میان مسلمانان مستحکم شود، آنان دارای حکومتی ریشه دار و پرنفوذ خواهند شد. البته بی‌شک، حکومت حضرت مهدی«علیه السّلام» مصداق کامل این آیه است. 

علامه طباطبایی(رضوان‌الله‌علیه) بیان بلندی در این زمینه دارد که خلاصه آن چنین است : 
از ظاهر آیه استفاده می‌شود که آیه مربوط به برخی از افراد امت اسلام است و اینان دارای مجتمعی صالح خواهند بود. این جامعه دارای دین مرضیّ خدا بوده و دین اسلام به گونه‌ای در جامعه برقرار می‌گردد که تزلزلی در آن راه نخواهد یافت و امنیت به گونه‌ای در آن اجتماع به وجود می‌آید که دیگر از هیچ دشمنی (خارجی، داخلی، علنی و پنهانی) نمی‌ترسند (چرا که همه زمینه‌های خوف از بین می‌رود و لذا خوف تبدیل به امنیت می‌شود). این چنین امنیتی است که جای امتنان دارد؛ چرا که آیه در مقام امتنان و منت گذاشتن بر مردم است و امتنان وقتی مناسب و پذیرفتنی است که جامعه از هر جهت در امان بوده و آزادی برای همه باشد. در این جامعه اخلاص در عبادت عمومیت پیدا می‌کند و بنیان هر کرامتی غیر از تقوا منهدم می‌شود. این جامعه با این صفات تاکنون به وجود نیامده است.پس اگر مصداقی داشته باشد، در روزگار امام مهدی«علیه السّلام» می‌باشد و حق مطلب این است که اگر واقعاً بخواهیم حق معنای آیه را به آن بدهیم، آیه جز با اجتماعی که با ظهور حضرت مهدی «علیه السّلام» تشکیل می‌شود، قابل انطباق با هیچ مجتمعی نیست. 

ممکن است کسی بگوید: هرچند این آیه مربوط به حکومت حضرت مهدی«علیه السّلام» است؛ ولی آیا از این آیه می‌توان استفاده کرد که ایشان زنده و حاضر است؟ 
در پاسخ باید گفت: آری، وجود امام زندة حاضر را از همین آیه و با توجّه به آیات دیگر، می‌توان برداشت کرد: 
1. دین مورد رضایت خدا، اسلام است و این دین آن هنگام کامل و مورد رضایت خدا قرار گرفت که پیامبر«صلّی الله علیه و آله و سلّم» در غدیر خم ؛ امام علی«علیه السّلام» را به عنوان خلیفه و ولیّ تعیین کرد و این ولایت و خلافت را جزء ‌دین قرار داد و وجود آن را باعث اکمال و اتمام دین دانست :«الیوم اکملت...».
پس تا دین هست، ولایت و خلافت نیز باید باشد و چون در هر زمان دین هست، ولی و خلیفه نیز باید تا قیامت باشد. 
2. هر رهبری که بخواهد حکومت کند، خود باید برای تشکیل این حکومت برنامه ریزی کند؛ چنان که سنت خدا بر این قرار گرفته است و با رجوع به خلافت و رهبری پیشوایان و پیامبران گذشته؛ این مطلب روشن می‌شود. امام زمان«علیه السّلام» نیزکه می‌خواهد حاکمیت دوران ظهور را بر عهده داشته باشد، باید خود رهبری قیام و تشکیل حکومت را در دست بگیرد و نیرو سازی کند. پس باید زنده و حاضر باشد و در راستای ایجاد انقلاب جهانی و تشکیل حکومت خویش، فعالیت کند. 
3. وعده خدا در هر زمان که مقتضی فراهم و موانع مفقود باشد، امکان پذیر است و خداوند این را به عهدة انسان‌ها گذاشته است: «ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم»؛ یعنی، هر زمان که انسان‌ها بخواهند، خدا تغییر می‌دهد. پس هر زمان که انسان‌ها حاکمیت مهدی«علیه السّلام» را بخواهند، خداوند آن را رقم می‌زند. بنابراین باید امام و رهبر در هر زمان باشد تا با خواست انسانها، قیام جهانی و حکومت عدل برقرار شود. امام صادق «علیه السّلام» در روایتی فرمود: 
«اِنّهُ لَمْ یَجیء تَأویلُ هذِه الآیةِ وَ لَو قامَ قائمُنا سَیَری مَن یُدرِکُهُ ما یَکُونُ مِن تأویلِ هذِهِ الآیَةِ، وَلَیَبْلُغَنَّ دینُ مُحَمَّد«صلّی الله علیه و آله و سلّم» ما بَلَغَ اللّیلُ حَتّی لایَکُونَ مُشرِکٌ عَلَی ظَهْرِ الاَرضِ کَما قال الله تَعالی وَ یَعْبُدونَنِی لایُشرکونَ بِی شَیئاً» 
تأویل و مصداق این آیه هنوز نیامده است. هنگامی که قائم ما قیام کند کسی که او را درک می‌کند، تأویل این آیه را می‌بیند: هر آینه دین محمد«صلّی الله علیه و آله و سلّم» به هر جایی که شب برسد، می‌رسد (همه کره زمین)، به صورتی که هیچ مشرکی بر روی زمین نخواهد بود؛ همان گونه که خداوند فرمود: ( یَعْبُدوننی... ). 
*نکته: ‌از نظر ترتیب نزول سوره‌ها، آیه 55 سوره «نور» می‌تواند تفسیر 105 سورة «انبیاء» باشد؛ بدین معنا که در آیه 105 سوره «انبیاء» اصل طرح و مجریان و گستره آن بیان شده بود، ولی این آیه ویژگی‌ها و اهداف را بیان می‌کند. 

تبیان- امام مهدی علیه السلام در قرآن- مهدی یوسفیان

به راستی انتظار یعنی چه ؟!

انتظار را هم از نظر فرهنگی معنا کرده اند، هم از نظر نظامی. حضرت آیت الله جوادی آملی فرمودند: از نظر نظامی آن است که انسان خود را آماده دفاع از ولی خدا گرداند حتّی اگر شده با یک تیر! امّا از نظر فرهنگی، هم باید به احیای خود بپردازد و هم به احیای دیگران. خود را از گناهان پاک گرداند و از معاصی الهی دور نگه دارد و نیز کمک کند تا دیگران نیز با اهل بیت آشنا شوند و معارف الهی را دریابند.

بهترین انتظار آن است که انسان قلب خود را در اختیار کسی قرار بدهد که او به اذن خدا آن را زیر و رو کند؛ انسان اگر متحول شد و منقلب شد، عالم را در کام خود شیوا و شیرین می بیند. چیزی برای او تلخ نیست. هیچ حادثه ای آن توان را ندارد که قلب متحول شده را قبض کند!

از وجود مبارک امام رضا (علیه و علی آبائه و ابنائه آلاف التحیه والثناء) رسیده است که فرمودند: «رحم الله امرء حدث نفسه علینا و احیا امرنا؛ خداوند رحمت کند کسی را که نفسش را برای ما آماده می کند و امر ما را زنده می دارد.» یعنی در عصر غیبت منتظر ما باشد به این نحو که خود را در محدوده امر ما منحصر کند و تنها امر ما را اطاعت کند و از قلمرو دستورات ما بیرون نرود و در یک کلام خودسازی کند. از طرف دیگر تلاش و کوشش انسان این باشد که امور اهل بیت، معارف اهل بیت، آثار اهل بیت، مکتب اهل بیت را احیاء کند، یعنی به احیای دیگران بپردازد. 
بهترین انتظار آن است که انسان قلب خود را در اختیار کسی قرار بدهد که او به ا ذن خدا آن را زیر و رو کند؛ انسان اگر متحول شد و منقلب شد، عالم را در کام خود شیوا و شیرین می بیند. چیزی برای او تلخ نیست. هیچ حادثه ای آن توان را ندارد که قلب متحول شده را قبض کند! آن گاه از صمیم قلب فریاد می زند:

الهی! وعجّل لنا ظهوره إنّهم یرونه بعیداً و نریه قریباً.


تبیان

توصیه امام زمان (عج)به خواندن صحیفه سجادیه

به نقل از سایت ویژه امام سجاد (علیه السلام) ؛ محدث عظیم و سالک وارسته مرحوم مجلسی اول می‌فرماید: « در اوایل جوانی مایل بودم نماز شب بخوانم اما نماز قضا بر عهده‌ام بود و به همین دلیل احتیاط می‌کردم و نمی‌خواندم. خدمت شیخ بهائی رحمه الله عرض نمودم، فرمود: « نماز قضا بخوان.» اما من با خود می گفتم نماز شب خصوصیات خاص خود را دارد و با نمازهای واجب فرق می‌کند. یک شب بالای پشت بام خانه ام در خواب و بیداری بودم که امام زمان علیه السلام را در بازار خربزه فروشان اصفهان در کنار مسجد جامع دیدم. با شوق و شعف نزد او رفتم و سوالاتی کردم از جمله خواندن نماز شب. فرمود:« بخوان!»
عرض کردم:« یا بن رسول الله، همیشه دستم به شما نمی‌رسد! کتابی به من بدهید که به آن عمل کنم.» 
فرمود:« برو از آقا محمد تاج کتاب بگیر!» در خواب گویا او را می‌شناختم؛ رفتم کتاب را از او گرفتم و مشغول خواندن بودم و می‌گریستم که از خواب بیدار شدم. 
از ذهنم گذشت که شاید محمد تاج همان شیخ بهائی است و منظور امام از تاج، این است که شیخ بهایی ریاست شریعت را در آن دوره به عهده دارد. 
نماز صبح را خواندم و خدمت ایشان رفتم. دیدم شیخ با سید گلپایگانی مشغول مقابله ی صحیفه سجادیه است. 
ماجرا را برایش نقل کردم. فرمود:« انشاءالله به چیزی که می خواهی می‌رسی.»

یک شب بالای پشت بام خانه ام در خواب و بیداری بودم که امام زمان علیه السلام را در بازار خربزه فروشان اصفهان در کنار مسجد جامع دیدم. با شوق و شعف نزد او رفتم و سوالاتی کردم از جمله خواندن نماز شب. فرمود:« بخوان!»
بعد ناگهان یاد جایی که امام را در آن ملاقات کرده بودم، افتادم و به کنار مسجد جامع رفتم. در آنجا آقا حسن تاج را دیدم که از آشنایان قدیم بود. مرا که دید گفت:« ملا محمد تقی! من از دست طلبه ها به تنگ آمده‌ام. کتاب را از من می‌گیرند و پس نمی‌دهند. بیا برویم خانه یک سری کتب به تو بدهم.» مرا به خانه‌اش برد، در اتاقی را باز کرد و گفت:« هر کتابی را که می‌خواهی بردار!» 
کتابی را برداشتم؛ ناگهان دیدم همان کتابی است که دیشب در خواب دیده بودم. « صحیفه سجادیه » بود. به گریه افتادم. برخاستم و بیرون آمدم. 
گفت:« باز هم بردار!» 
گفتم:« همین بس است.» 
پس شروع نمودم به تصحیح و مقابله و آموختن صحیفه سجادیه به مردم. و چنان شد که از برکت این کتاب، بسیاری از اهل اصفهان مستجاب الدعوه شدند. 
مرحوم مجلسی دوم می‌فرماید:« مجلسی اول چهل سال از عمر خود را صرف ترویج صحیفه کرد و انتشار این کتاب توسط او باعث شد که اکنون خانه‌ای نیست که صحیفه در آن نباشد. این حکایت بزرگ باعث شد بر صحیفه شرح فارسی بنویسم که عوام و خواص از آن بهره‌مند شوند.»


امام شناسی، ‌ج 15، ص 49و 50 
بحارالانوار،‌ ج 110‌، ص 51 به بعد

اگه اونو نشناسیم ...

همه ما بارها این حدیث شریف را شنیده ایم که می فرماید: 

«من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتتاً جاهلیةً؛ اگر کسی بمیرد و ولی عصرش را نشناسد، مرگ او، مرگ جاهلیت است.» 

امّا تا به حال چند بار به آن فکر کرده ایم؟!! نکند ما هم از جمله کسانی باشیم که به مرگ جاهلیّت از این جهان رخت بربندیم؟؟!! اصلاً تا حالا فکر کردیم که چرا اگر کسی امام زمانش را نشناسد مرگش موت جاهلی می شود؟؟! چه ارتباطی میان این دو وجود دارد؟!! علّت این امر را آیت الله جوادی آملی برایمان می گوید:
چون مرگ عصاره حیات است، اگر مرگ جاهلیت بود، یقیناً حیات، حیات جاهلی است. ممکن نیست حیات معقول و پر برکت باشد و مرگ جاهلی! «کما تعیشون تموتون!؛ همان طور که زندگی می کنید می میرید.» اگر مرگ جاهلیت شد، نشان می دهد که حیات، حیات جاهلی است.خوب، اگر کسی امامش را نشناسد، منتظر او نیست و اگر منتظر او نبود، حیات او حیات جاهلی است. در جاهلیت به سر می برد. ما جاهلیم یا منتظر؟!! ممکن است کسی به حسب ظاهر در خدمت قرآن باشد، در مسجد پیغمبر باشد، در جایگاه پیغمبر نماز بخواند، ولی حیات او حیات جاهلیت باشد! فاطمه کبری، فاطمه زهرا، سیده نساء عالمیان (علیها آلاف التحیه والثناء) در هنگام تلاش برای باز پس گرفتن حق خلافت و ولایت در مسجد مدینه چنین فرمود: أفحکم الجاهلیه یبغون و من احسن من الله حکماً لقوم یوقنون؛ آیا به حکم جاهلیّت رضایت می دهید و چه کسی برای مردمی که یقین دارند از حکم الهی برتر است؟»
امّا تا به حال چند بار به آن فکر کرده ایم؟!! نکند ما هم از جمله کسانی باشیم که به مرگ جاهلیّت از این جهان رخت بربندیم؟؟!! اصلاً تا حالا فکر کردیم که چرا اگر کسی امام زمانش را نشناسد مرگش موت جاهلی می شود؟؟! چه ارتباطی میان این دو وجود دارد؟!! 
چون اگر کسی امام زمانش را نشناسد، یقیناً منتظر او هم نخواهد بود. وقتی نشناخت و منتظر نبود، حیات او می شود حیات جاهلیت و چون حیاتش حیات جاهلی است، مرگ او هم مرگ جاهلیّت است. ولی وقتی امامش را شناخت که او همه کارهای ما را به اذن خدا می داند، چنین انسانی منتظر اوست. پس از همه نظر خود را آماده می کند چه از نظر معنوی و پاکیزگی روحی و چه از نظر جسمی و ابزار آلات نظامی و دفاعی.
حالا این کلام گوهر بار رهبر عزیزمان نیز معنادارتر می شود که وظیفه جوانان را تحصیل، تهذیب، ورزش دانستند!  


راد فر - کارشناس فلسفه اسلامی

آیا امام مهدى (عج) هم دچار خطا و اشتباه نشده‏اند؟

برخی فکر می کنند چون امام زمان علیه السلام در کودکی به امامت رسیده اند شاید خطا یا اشتباهی از ایشان سرزده باشد. در جواب اجمالی باید گفت که ما شیعیان معتقد به عصمت انبیا(ع) در کل عمر آنان از طفولیت تا کوچ از دنیا و نیز عصمت ائمه‏(ع) در تمامى ادوار زندگى ایشان هستیم.

منظور از عصمت چیست؟
عصمت، ملکه‏اى خدادادى است که ناشی از علم غیبى و اراده‏ى قوى است و سبب مى‏شود که معصوم از هرگونه خطا و نسیان و عصیان در مراحل فهم و ابلاغ و اجرای وحى، مصون و محفوظ باشد تا هدایت الهى بدون هیچ دخل و تصرفى در اختیار بشریت قرارگیرد. این هدف وقتی تأمین مى‏شود که عصمت امام، در کل ادوار زندگى جریان داشته باشد.
حضرت مهدی(ع) از بدو تولد تا آخر عمر دارای ملکه عصمت مى‏باشند و جایى براى فرض وقوع خطا و اشتباه در فکر و عمل ایشان باقى نمى‏ماند.
فرض وقوع خطا و نسیان و عصیان یا در خردسالى انسان است که هنوز در مرحله علم و اراده پیشرفتى نداشته و به سبب جهالت و ضعف خود لغزش‏هایى را مرتکب مى‏شود یا بر اثر شهوات و امیال حیوانى بر عقل و اراده در دوره میانسالى است و یا در اثر غلبه ضعف روحى و جسمانى در پیرى است. در حالى که امام(ع) در هر سه مرحله با امداد إلهی، محافظت مى‏گردد تا بتواند نقش امامت و رهبرى را به خوبى ایفا نماید و علم غیبى و اراده‏اى الهى را از همان طفولیت تا آخر با خود دارد. پس حضرت با اختیار خود مرتکب هیچگونه اشتباه و عصیانى به عمد یا به سهو نمى‏شوند. 
گذر عمر ایشان از هزار و اندى سال نیز نمى‏تواند، سبب ضعف در عقل و ایمان و جسم ایشان گردد؛ زیرا نباید ایشان را با دیگران مقایسه کرد. به علاوه احادیث کثیرى داریم که ایشان هنگام ظهور نیز در سن 40 سالگى و به صورت جوانى سرزنده مى‏باشند.

بطور کلى نسبت به همه ائمه‏(ع) چنین شهادت مى‏دهیم: 
«و شهادت مى‏دهم که شما امامان راهنما، هدایتگر، معصوم، گرامى، مقرب درگاه خدا، پرهیزکار، راستگو، برگزیده، مطیع امر خدا، اقامه کننده امر او، عامل طبق اراده او، رستگار به کرامت او هستید. خداوند شما را براى علمش برگزید و بر اطلاع شما از غیبش راضى شد و بر اطلاع بر اسرارش شما را انتخاب نمود و شما را با قدرتش برترى بخشید و با هدایتش عزیز نمود... . و راضى شد که شما جانشینان او در زمین باشید... . خدا شما را از لغزش‏ها حفظ کرد و از فتنه‏ها در امان داشت و از پلیدى‏ها پاک کرد و از شما اهل بیت عیوب را برطرف و شما را پاک و مطهر نمود» (1)
...............
پی نوشتها: 
1- مفاتیح الجنان، دعا در غیبت امام زمان (عج).
سایت اسلام کوئست.
مهدی ملکی