گل نرگس

گل نرگس - مهدویت - شعر - عکس - مقاله - حکایت - نوشته ادبی و ... حضرت مهدی (عج)

گل نرگس

گل نرگس - مهدویت - شعر - عکس - مقاله - حکایت - نوشته ادبی و ... حضرت مهدی (عج)

امام مهدی در قرآن کریم (2)

آیت الله معرفت
اشاره:

مباحث مقدماتی بحث حاضر که به خامه وزین و محققانه استاد عالیقدر آیت الله معرفت(ره) نگارش یافته است در مقاله گذشته از نظر و محضرتان گذشت. در نوشتار حاضر استاد به بررسی تحلیلی اولین آیه از آیات ظهور (قصص/6) و ترسیم سیمای امام زمان علیه السلام از منظر قرآن کریم می پردازد.
بررسى آیات ظهور
آیه اوّل 

«وَنُرِیدُ أَنْ نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُواْ فِى الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمْ الْورِثِینَ * و نمکن لهم فى الارض...» (1)
این آیه درباره بنى اسرائیل و در قصه حضرت موسى‏علیه السلام و فرعون است. پس این آیه، از لحاظ تنزیل و از لحاظ ظهر، به داستان بنى‏اسرائیل در زمان حضرت موسى‏علیه السلام و فرعون مربوط است.
یک اصل
اما در این آیه یک اصلى مطرح شده است و آن این که، اراده ازلى الاهى بر این تعلق گرفته که مستکبرین ریشه کن شوند و مستضعفین و عباداللَّه الصالحین، وارثین ارض و حاکمین در زمین باشند؛ آن هم در پهناى زمین. آیه این اصل را مطرح مى‏کند. 

پس محتوا و مفهوم عام آیه به خصوصِ زمان حضرت موسى‏علیه السلام و بنى اسرائیل مربوط نیست. آنچه در آن زمان تحقق یافت، گوشه و جلوه‏اى از این اراده ازلى الاهى بود که باید مستضعفین بر مستکبرین پیروز گردند و مستضعفین وارث زمین گردند. اما آیا آن اراده ازلى به‏طور کامل تحقق یافت؟ نه.
این‏جا خداوند به‏طور حتم فرموده است «نُرِیدُ» این اراده باید تحقق پیدا کند. در زمان حضرت رسول (ص) و همچنین در فتراتى از زمان که از جمله عصر حاضر گوشه و نمودارى از اراده ازلى الاهى تحقق یافت؛ اما این وعده الاهى حتماً باید به‏طور شمول محقق شود و همه جهان را فرا گیرد. قطعاً این اراده باید تحقق پیدا کند و این اراده جز با ظهور حضرت حجت(عج) امکان‏پذیر نیست.
در حدیث مفضل بن عمر مى‏گوید: 
«سمعت اباعبداللَّه‏ علیه السلام یقول ان رسول‏اللَّه‏صلى الله علیه وآله نظر الى على و الحسن و الحسین (علیهم السلام) و بکى‏ و قال انتم المستضعفون بعدى، قال المفضل قلت ما معنى ذلک؟ قال علیه السلام، معناه انکم الائمة بعدى، ان‏اللَّه عزوجل یقول «و نرید ان نمن على الذین استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین»(2) قال‏علیه السلام و هذه الآیة جاریة فینا الى یوم القیامة.»(3) 
این اراده ازلى حق تعالى همیشه جریان دارد یعنى گهگاه نمود پیدا مى‏کند تا تحقق نهایى. 
حضرت على‏علیه السلام در نهج البلاغه مى‏فرماید: 
«لَتعْطِفَنَّ الدنیا علینا بعدَ شِماسِها عَطْفَ الضَروس عَلى وَلَدِها.» (4) . 
یعنى: این دنیا که امروزه از ما رو گردان است روزى به ما رو خواهد آورد همانند ناقه‏اى که به فرزندش از روى علاقه، روى مى‏آورد. 
آن وقت حضرت این آیه را تلاوت فرمود: 
«وَنُرِیدُ أَنْ نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُواْ فِى الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمْ الْورِثِینَ.» (5) 
ابن ابى‏الحدید در شرح این خطبه مى‏گوید: 
«و الامامیة تزعم ان ذلک وعد منه بالامام الغائب الذى یملک الارض فى آخر الزمان و اصحابنا یقولون انه و عد بامام یملک الارض و یستولى على الممالک)» (6) 
ببینید تا این جا بین ما و علماى اهل سنت فرقى نیست در این‏که این آیه حتماً به دست یکى از فرزندان حضرت زهراعلیها السلام تحقق خواهد یافت و به‏طور شمولى بر تمام زمین مستولى خواهد شد و همه مستکبران را نابود خواهد کرد و صالحین وارث زمین خواهند گردید. 
ابن ابى‏الحدید مى‏گوید ما هم قبول داریم شیعه هم قبول دارد. با این تفاوت که اهل سنت مى‏گوید ضرورت ندارد که آن امام فعلاً حیات داشته باشد بلکه به وقت خودش متولد خواهد شد و این کار را انجام خواهد داد؛ 
«...لا یلزم ان یکون موجودا بل یکفى فى صحة هذا الکلام ان یخلق فى آخر الوقت....» (7)
پس ما با برادران اهل سنت در اصل ظهور مهدى(عج) اختلاف نداریم و این‏که از توُلد امام حسین‏علیه السلام است، این هم اتفاق نظر است.
تفاوت دیدگاه 

نقطه فارق بین ما و اهل سنت این است که شیعه یک فلسفه‏اى دارد و آن فلسفه، وجود واسطه در فیض است. شیعه عقیده‏اش این است که پیوسته بایستى حجت حق به‏طور حىّ و زنده در روى زمین باشد تا واسطه برکات و فیوضات الاهى براى همه جهانیان باشد. این اصل، پایه مکتب تشیع را تشکیل مى‏دهد.


امام حسین‏علیه السلام هفت زیارت مطلقه و هفت زیارت مخصوصه دارد. زیارت مطلقه اول اصح سنداً است؛ چون از ابن قولویه و سند آن بسیار معتبر است و علامه امینى مقید بود هر وقت به کربلا مشرف مى‏شد، همین زیارت را بخواند. ما مى‏دانیم تمام ادعیه و زیارات مکتب سیّار است؛ یعنى دانشگاهى است که همیشه شیعه در این دانشگاه تربیت مى‏شود. 

اصول معارف، عقاید و زیربناى عقیده اسلامى ناب در همین زیارات و ادعیه به شیعه تعلیم مى‏شود. این‏ها به صورت زیارت و به صورت دعا است؛ اما فى الواقع درس و تربیت است. در این زیارت این جمله را وقتى که جلوى ضریح امام حسین‏علیه السلام مى‏ایستیم مى‏خوانیم:
«اِرادةُ الرَّبِّ فى مَقادیرِ اُمُورِهِ تَهبِطُ الیکم و تَصدُرُ مِنْ بیُوتِکُمْ...» (8) ؛ یعنى یگانه واسطه فیض به‏طور مطلق و فراگیر شما هستید. 

آیا شما که مقابل ضریح امام حسین‏علیه السلام این جمله را مى‏گویید، توجه دارید؟ این درسى است از عقاید شیعیان. 
یا در زیارت رجبیه مى‏خوانیم: 
«...انا سائلکم و آملکم فیما الیکم التفویض و علیکم التعویض...» (9) .  
این مطالب را ما در مقابل ضرایح ائمه‏علیهم السلام عرض مى‏کنیم. معنایش این است که ما عقیده خودمان را اظهار مى‏داریم. این عقیده شیعه است. بنابر این اصل و مبناى شیعه، وجود حجت ضرورت دارد. مبناى تشیع ضرورت وجود حجت به عنوان واسطه در فیض است. 

ادامه دارد ...
................
پی نوشت :
1-(قصص /28) : 5-6.( ما مى خواستیم برمستضعفان زمین منت نهیم وآنان را پیشوایان و وارثان روى زمین قرار دهیم. وحکومتشان را درزمین پابرجا سازیم..) 
2-سوره قصص (28) آیه 5
3-رى شهرى، محمد :میزان الحکمة، ج2 ح11042، (از حضرت امام صادق (ع) شنیدم که مى فرمود ، رسول خدا (ص) نظرى به سوى على وحسن وحسین (ع) افکند وگریست و [ سپس] فرمود: شما مستضعفان پس از من هستید .مفضل از امام صادق (ع) پرسید : معناى این سخن چیست؟ امام (ع) فرمود: معنایش آن است که شما امامان پس ازمن هستید ؛ [زیرا] خداوند عزوجلّ فرموده است«... ونرید...» [بعد] ادامه داد :این آیه تا قیامت درباره ماجارى است ومصداق دارد.
4-عبده ،محمد نهج البلاغه ، دارالمعرفة، بیروت ، کلمات قصار شماره 209 
5-قصص (28)5-6. 
6-وامامیه گمان مى کنند که این آیه وعده اى از جانب خدا درباره امام غایبى است که درآخر الزمان به زمین حکم مى راند، و اصحاب ما(اهل تسنن) مى گویند:این وعده اى است که به امامى که بر زمین حکم مى کند وبرکشورها مستولى مى شود.
7-ابن ابى الحدید:شرح نهج البلاغه ( لزومى ندارد که امام درحال حاضر موجود باشد، بلکه درصحیح بودن این کلام همین کفایت مى کند که درآخر وقت متولد شود..
8-کلینى : الکافى ، ج 4 ص557. (... اراده خداوند درجریان مقادیر امور به سوى شما فرودمى آید واز منازل شما صادر مى شود..
9-قمى ، شیخ عباس : کلیات مفاتیح الجنان ، ص 257، زیارت رجبیه : (... من ازشمامیخواهم وبه شما امید بسته ام درآ،جه به شما تفویض شده وبرشماست عوض دادن..)؛ صدوق :منلایحضره القیه ،ج 2 ص 596

سایت تبیان

امام مهدی در آینه قرآن (1)

اشاره:

آنچه می خوانید نگاهی گذرا و عالمانه به موضوع مهدویت در قرآن کریم است که به خامه استاد فقید آیت الله معرفت (ره)نگارش یافته است. استاد در طلیعه سخن، نخست بحثی مقدماتی پیرامون ظاهرو باطن قرآن و اینکه چگونه می توان تفسیر و تآویل آیات مهدویت را از این کتاب شریف آسمانی به دست آورد، مطرح نموده آنگاه به بررسی آیات یاد شده در قرآن کریم می پردازد.

مقدمه 

بحث از ظهور پر برکت حضرت حجت(عج)، با استناد به آیات قرآنى، به مقدمه‏اى کوتاه نیاز دارد. 
اگر ما خواسته باشیم این مسأله را از صریح آیات به دست آوریم، شاید خواسته‏اى بى مورد باشد. اساساً پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله از روز اول این تذکر را به عامه مسلمانان داد و فرمود: قرآن داراى ظهر است و بطن؛ «ما من القرآن آیة الاولها ظهر و بطن»
این حدیث از متواترات است، یعنى کتب حدیثى اهل سنت و شیعه اتفاق دارند این حدیث از پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله صادر شده است. 
سِرّ مطلب این است که قرآن کریم داراى دو جهت است که باید مورد عنایت قرار گیرد.

مطلب اول 

اول این‏که آیات و سوره‏هاى قرآن در مناسبت‏هاى مختلف و به عنوان علاج حادثه یا واقعه‏اى نازل شده است. این موجب مى‏شود دلالت آیه نوعى وابستگى پیدا بکند با آن شأن نزول. اگر این‏طور شد، دلالت همیشگى قرآن که پیامى جاودانى باشد، مقدارى زیر سؤال مى‏رود. لذا پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله فرمودند: عنایت شما فقط به این اسباب نزول نباشد. در پس پرده یک معناى عامى وجود دارد که جنبه شمولى دارد و براى همیشه است. لذا ابوبصیر از امام صادق‏علیه السلام سؤال مى‏کند این که پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله فرموده است: «ما فى القرآن آیة الاولها ظهر و بطن1یعنى چه؟ امام علیه السلام مى‏فرماید: «ظهره تنزیله و بطنه تأویله یعنى ظاهر قرآن و ظهر قرآن همان دلالتى است که با رعایت و عنایت به شأن نزول‏ها روشن مى‏شود که تقریباً مى‏توان نوعى مقطعى بودن و محدودیت از آن فهمید؛ ولى قرآن به این اکتفا نکرده است.

مطلب دوم 

قرآن جنبه دوم هم دارد که جنبه جاوید است، جاوید بودن قرآن به ظهر آن نیست آنچه بقاى قرآن را ضمانت کرده است تا پیامى همیشگى باشد، بطن قرآن است. 

بطن قرآن چیست؟ 

درباره بطن بحث‏هاى بسیار شده است که مقصود از بطن چیست؟ بطن معنایش خیلى ساده است؛ یعنى این‏طور نیست که نتوان به آن پى برد. بطن آیات در اختیار ائمه‏علیهم السلام است و آن‏ها از بطن آیات آگاهى دارند؛ اما راه رسیدن به آن را به ما یاد داده‏اند. بطن آیات قرآن آن مفاهیمى است که جنبه شمولى داشته و از قیودى که آیه را فرا گرفته جدا شده باشد.

ضابطه تفسیر و تأویل 

همان گونه که تفسیر ضابطه دارد، تأویل هم ضابطه دارد. ضابطه این است که آن خصوصیات و ویژگى‏هایى که آیه را فرا گرفته طبق قانون «سبر و تقسیم» از آیه جدا کنیم؛ سپس آنچه از دلالت آیه به دست آمد، آن بطن آیه است؛ مثلاً در آیه «وَمَآ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ إِلَّا رِجَالاً نُّوحِى إِلَیْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ»؛1 مخاطب آیه مشرکین است و مورد سؤال مسأله نبوت. آیا بشر مى‏تواند پیغمبر بشود یا نه؟ کسانى که باید از آن‏ها این سؤال بشود علماى اهل کتاب به ویژه یهود هستند که در یثرب و حجاز ساکن بودند. 
عرب‏ها بسیارى از مسائل مربوط به معارف را از این‏ها سؤال مى‏کردند و عقیده داشتند این‏ها دانشمندند.
آیه بنابر این عقیده مشرکین مى‏گوید که پیغمبر اسلام‏صلى الله علیه وآله بشر و از جنس شماست. اگر در پیامبرى او تردید دارید از یهود و از اهل کتاب بپرسید که پیغمبران آن‏ها چه کسانى هستند و بودند. آن‏ها به شما خواهند گفت. این ظاهر آیه است. پس آیه بر حسب ظهر به مشرکین و مسأله نبوت و رجوع مشرکین به اهل کتاب مقید مى‏شود. 

اما ما طبق قانون «سبرو تقسیم» ویژگى‏هاى آیه را بررسى مى‏کنیم تا مشخص شود کدام یک از این ویژگى‏ها در هدف آیه دخالت دارد و کدام یک ندارد. آن‏هایى که دخالت ندارند حذفشان مى‏کنیم؛ براى مثال آیا خطاب به مشرکین خصوصیتى دارد؛ یعنى مشرک بودن در مخاطب بودن به این آیه خصوصیتى دارد؟ قطعاً ندارد، چرا؟ چون آنچه موجب شده آیه به مشرکین این سخن را بگوید جهل آن‏ها است نه شرک آن‏ها. پس مشرک بودن در هدف آیه دخالت ندارد و آنچه دخالت دارد جهل آن‏ها است.

مسئله نبوت 

مورد سؤال در آیه، مسأله نبوت است. آیا بشر مى‏تواند پیامبر باشد یا نه؟ آیا این مسأله در مدلول آیه خصوصیتى دارد یا این‏که در مورد شک در هر مسأله‏اى از معارف دینى است چه معارف چه فروع احکام و چه مسائل مربوط به شؤون دین؟ (مسأله نبوت یا غیر آن)، پس خصوص مسأله شک در مسأله نبوت هیچ خصوصیتى در هدف آیه ندارد و لغو مى‏شود. 
بعد کسانى که باید از آن‏ها سؤال بشود چه کسانى بودند؟ اهل کتاب و یهود بودند. آیا سؤال از یهودیان و اهل کتاب خصوصیتى دارد و در هدف آیه مهم است یا دانا بودن نسبت به مشرکین نادان مد نظر است؟ 
نتیجتاً به دست مى‏آید که دانا بودن آن‏ها مدخلیت در هدف آیه دارد نه اهل کتاب یا یهودى بودن. 

پس وقتى این ویژگى‏ها را بررسى کردیم و این موارد را کنار گذاشتیم، بطن آیه به دست مى‏آید.

 

بطن آیه چیست؟ بطن آیه این است: آن که به مسائل دینى فروعاً و اصولاً جاهل است، باید به دانایان رجوع کند. پس استخراج بطن آیه مشکل نیست. راه دارد. لذا امروزه اگر از دلیل جواز تقلید عامى از مجتهد پرسش شود، همین آیه را مى‏خوانند: 

«...فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون 2»

ایراد و جواب 

این‏که امام صادق‏علیه السلام مى‏فرماید: ما اهل ذکر هستیم؛ یعنى اساساً آنچه هدف آیه است رجوع به عالم است، ما سر آمد علما هستیم و باید همه جهال به ما رجوع کنند. این که تفسیر صافى مى‏گوید، طبق فرمایش امام صادق‏علیه السلام این آیه اصلاً خطاب به مشرکین نیست و خطاب به مسلمین است، درست نیست. یکى از اشکالاتى که به تفسیر صافى وارد است، همین است که مسأله تأویل و بطن با مسأله تنزیل و تفسیر خلط شده است. 

امام صادق‏علیه السلام در این زمینه بطن آیه را مى‏گوید. اساساً پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله از ابتدا اشاره فرموده است که آنچه بقاى قرآن و شمولى بودن و جاوید بودن آن را ضمانت مى‏کند، جنبه بطن آن است؛ یعنى همان مفاهیم کلى که قابل تطبیق در هر زمان و هر مکان است؛ و فقط به شأن نزول‏ها که آیه را وابسته مى‏کند، اعتبار نیست.

ادامه دارد...
................

پی نوشت :

1- یوسف/109
2- نحل/43


سایت تبیان


مکاشفه در آینه

مستی نه از پیاله نه از خـم شروع شـد 
                                                      از جاده سـه ‌شنبه شب قم شروع شد
آییـنـه خیره شـد بـه مـن و مـن به آینــه
                                                      آنقدر «خیره» شد که تبسم شروع شد
خورشیـد ذره‌بیـن به تماشای مـن گرفت 
                                                        آنـگـاه آتـش از دل هیــزم شــروع شـد
وقتی نسیم آه من از شیشه‌ها گذشت  
                                                         بـی‌تـابــی مـزارع گـنـدم شــروع شـد
مـوج عـذاب یـا شـب گــرداب ؟ هیـچ‌یـک  
                                                        دریـا دلـش گرفـت و تلاطم شروع شـد
از فال دست خـود چه بـگویـم کـه مـاجـرا 
                                                         از ربــنـــای رکــعــت دوم شــروع شـد
در سجـده توبـه کـردم و پایـان گـرفت کـار 
                                                        تـا گفتم السلام علیکم ... شروع شد

 فاضل نظری

انتظار و رمضان

دهه اول ماه مبارک رمضان تمام شد و در آستانه ورود به دهه دوم قرارداریم. آخرین روز و شب و لحظات دهه اول ، لحظاتی است که منتسب به امام زمان است. شب جمعه و روز جمعه. در بسیاری از دعاهای ماه رمضان مثل دعای افتتاح اشاره به امام زمان علیه السلام وجود دارد و این یعنی اینکه ماه رمضان و روزه واقعی جدا از امام زمان و یاد او نیست. 
بخشی از سخنان حجةالاسلام سیدمهدی طباطبایی در مورد ماه مبارک رمضان و ارتباط آن با ولی عصر علیه السلام را با هم می خوانیم و در این ماه مبارک برای فرج آن عزیز غایب از نظر دعا می کنیم. آمین

یکی از مهمترین ارکان عبادت، اطاعت از ولی خدا است و اطاعت از امام زمانعلیه السلام به عبادت و رفتار و منش انسان طراوت می بخشد.

با این نوع نگاه می توان به ارتباط عمیق ماه مبارک رمضان با ولایت پی برد زیرا توجه صرف به عبادت و غفلت از اطاعت باعث فقدان مهمترین رکن عبادت می شود. عبادت اطاعت از ولی خدا است و اگر اطاعت نباشد، عبادتی نیست. اطاعت گره خورده به عبادت است و این اطاعت نیز باید از امام معصوم علیه السلام باشد. ظاهر عبادت خشک است و طراوت بخش عبادت همان ولایت و اطاعت از امام علیه السلام است.


ولایت اهل بیت علیه السلام به ویژه در ماه رمضان و توجه به امام زمان علیه السلام طراوتی را در انسان ایجاد می کند که وظایف انسانی و دینی ، همه در وقت خود ادا می شود. 

ائمه اطهار علیهم السلام در طول تاریخ مفسر قرآن کریم بوده اند. قرآن کریم و عترت همراه هم هستند و از هم جدا نمی شوند. ماه رمضان ماه نزول قرآن است و قرآن هر سال در شب قدر بر امام زمان علیه السلام نازل می شود.
روح قرآن امام زمان علیه السلام است. حضرت حجت (عج) قرآن ناطق است. امام زمان علیه السلام فقط مبین و توضیح دهنده قرآن کریم نیست بلکه عابد و عمل کننده به قرآن است و اگر با امام رابطه نداشته باشیم، نمی توانیم از قرآن بهره مند شویم.
هر قاری و حافظ قرآن اگر دور از ولایت امام زمان (عج) باشد آن قرآن و تلاوت در درون او نقش سازنده نخواهد داشت و اگر به اطاعت برخیزد اطاعت او را به کمال لایق می رساند. قرآن تنها ابزار ارتباط ما با امام زمان است و هنگام قرائت قرآن نباید از نگاه امام غافل شویم و با قرائت قرآن و توجه به ولی الله ارتباط با پروردگار قوی تر می شود.


خبرگزاری شبستان؛ با اندکی تصرف

انتظار ، سرآغاز حرکت ...

در روایات اسلامی آنچنان مقام و منزلتی برای منتظران موعود بر شمرده شده که گاه انسان را به تعجب وا می دارد که چگونه ممکن است عملی که شاید در ظاهر ساده جلوه کند از چنین فضیلتی برخوردار باشد . البته توجه به فلسفه انتظار و وظایفی که برای منتظران واقعی آن حضرت بر شمرده شده ، سر این مطلب را روشن می سازد :


امام صادق علیه السلام در فضیلت انتظار فرمودند:

«خوشا به حال شیعیان قائم ما که در زمان غیبتش چشم به راه ظهور او هستند و در هنگام ظهورش فرمانبردار او ؛ آنان اولیاء خدا هستند ، همانها که نه ترسی برایشان هست و نه اندوهگین می شوند » (1)

چرا انتظار از چنین فضیلت برجسته ای برخوردار است؟

1- انتظار حلقه اتصال شیعه با امام معصوم: «ولایت» و «امامت» رکن اساسی مکتب تشیع است و اعتقاد به وجود حجت خدا و امام معصوم در هر عصر و زمان از مهمترین نقاط تمایز این مکتب از سایر مکتبهاست. از دیدگاه شیعه پذیرش ولایت معصومین و به طور کلی تسلیم در برابر امام و حجت عصر ، سرآمد همه فضیلتها و شرط اساسی قبولی همه اعمال عبادی است . البته انتظار به معنای درست آن ؛ یعنی امید به ظهور و قیام عدالت گستر دوازدهمین امام معصوم از خاندان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله؛ همو که در حال حاضر حجت خدا ، واسطه فیض الهی، زنده و شاهد و ناظر اعمال شیعیان خود و فریاد رس آنها در گرفتاریها و ناملایمات است.

2- انتظار معیار ارزش انسانها : آرزوها و آمال انسانها معیار خوبی برای سنجش میزان رشد کمال و تعالی آنهاست؛ آرزوهای بلند ، متعالی و ارزشمند حکایت از کمال روح و رشد شخصیت انسانها و بلندای همت آنان می کند. به عکس، آرزوهای خرد و حقیر و بی ارزش نشان از بی همتی و رشد نیافتگی افراد دارد. امام علی در همین زمینه می فرمایند: «ارزش مرد به اندازه همت اوست» (2) 

انسان منتظر ، برترین و ارزشمند ترین آرزوها را داراست ، به طور طبیعی از بهترین و والاترین ارزشها نیز برخوردار است .

آرزوی نهایی منتظر، حاکمیت دین خدا بر سراسر جهان، استقرار حکومت صالحان در سراسر گیتی، کوتاه شدن دست ظالمان از گوشه گوشه جهان، برقراری نظام قسط و عدل بر پهنه زمین و گسترش امنیت و رفاه در جای جای کره خاک است.

3- انتظار عامل پویایی فرد و اجتماع : انتظار نقش مهمی در سازندگی ، پویایی و اصلاح فرد و جامعه در زمان غیبت دارد و اگر انسان منتظر به وظایفی که برای او شمرده شده عمل کند، به الگوی مطلوب انسان دیندار ذست می یابد و از جایگاه و مرتبه والایی برخوردار می شود. به عبارت دیگر انسان منتظر با رعایت همه شرایط انتظار، به همان منزلتی که مورد انتظار دین اسلام است، رسیده و به بالاترین نقطه کمال نایل می شود.

................

پی نوشت :

1- کمال الدین جلد 2 صفحه 357
2- نهـج الـبلاغـه کـلـمه قـصـار شماره47


 ماهنامه موعود ،  با اندکی تصرف

به ما نگفته بودند که ...

حقایق را به ما نگفته بودند یا لااقل همه حقیقت را نگفته بودند .
گفتند : تو که بیایی خون به پا می کنی ، جوی خون به راه می اندازی و ما را از ظهور تو ترساندند .
درست مثل اینکه حادثه ای به شیرینی تولد را کتمان کنند وفقط از درد زادن بگویند .
ما از همان کودکی ، تورا دوست داشتیم ، به تو عشق می ورزیدیم ، و با همه وجود بی تاب آمدنت بودیم .
از کودکی، نزدیک روز میلاد تو، با عشق کوچه ها را تزئین می کردیم و ریسه می بستیم .
عشق تو با سرشت ما عجین شده بود و آمدنت ، طبیعی ترین و شیرین ترین نیازمان بود .
اما ...
کسی به ما نگفت که چه گلستانی می شود جهان ، وقتی که تو بیایی .
همه ، پیش از آنکه نگاه مهر گستر و دستهای پرعاطفه تو را توصیف کنند ، شمشیرتو را نشانمان داده اند .
آری! برای اینکه گلها و نهالها رشد کنند ، باید علف های هرز را وجین کرد و این جز با داسی برنده ممکن نیست .
آری! برای آرامش مظلومان تاریخ ، باید نسل ظالمان و ستمگران از روی زمین برچیده شود .
آری! برای برپایی عدالت ، باید تمامی تختهایبهستم آلوده سلطنت واژگون گردد .
و این ،همه ، تنهااز دست تو برمی آید .
مگر نه اینکه اینها همه مقدمه ایاست برای رسیدن به بهشتی که توبرایمان می سازی .
آن بهشت را کسی برای ما ترسیم نکرد!
کسی به ما نگفت که آن ساحل امیدی کهدر پس این دریای خون نشسته است ، چگونه ساحلی است؟! کسی به ما نگفت که وقتی تو بیایی :
پرندگان در آشیان خود جشن می گیرند و ماهیان دریا شادمان می شوند
 چشمه ساران می جوشند و زمیننعمتیچندین برابرمی دهد .
 به ما نگفتند که وقتی تو بیایی :
دلهای بندگان را آکنده از عبادت و اطاعت می کنی و عدالت بر همه جا دامن می گسترد و خدا به واسطه تو دروغ را ریشه کن می کند و خوی ستمگری و درندگی را محو می سازد و طوق ذلت و بردگی را از گردن خلایق برمی دارد .
به ما نگفتند که وقتی تو بیایی :
ساکنان زمین و آسمان به تو عشق می ورزند ، آسمان بارانش را فرو می فرستد ، زمینگیاهان خود را می رویاند ... و زندگان آرزو می کنندکه ای کاش مردگانشان زنده بودند و عدل و آرامش حقیقی را می دیدند و می دیدند که خداوند چگونه برکاتش را بر اهل زمین فرو می فرستد.
به ما نگفتند که وقتی تو بیایی :
همه امت به آغوش تو پناه می آورند همانند زنبوران عسل به ملکه خویش .
و تو عدالت را آن چنان که باید و شاید در پهنه جهان می گستری و خونی را نمی ریزی . به ما نگفتند...
به ما نگفتند که وقتی تو بیایی :
رفاه و آسایشی می آیدکهنظیر آن،پیش از این نیامده است . مال و ثروت آنچنان فراوان می شود که هر که نزد تو بیاید آنچه در ذهن نگنجد دریافت می دارد .
به ما نگفتندکه وقتی تو بیایی :
هیچ کس فقیر نمی ماند، مردم برای صدقه دادن به دنبال نیازمند می گردند و پیدا نمی کنند . مال را به هر که عرضه می کنند ، می گوید : ‌بی نیازم .

اما ...

ای محبوب ازلی و ای معشوق آسمانی !

ما بی آنکه مختصات آن بهشت موعود را بدانیم و مدینه فاضله حضور تورا بشناسیم ، تو را دوستت داشتیم و بهتو عشق می ورزیدیم؛که عشق تو با سرشتما عجین شده و آمدنت طبیعی ترین و شیرین ترین نیازماناست. ظهور تو بی تردید بزرگترین جشن عالم خواهد بودکه عاقبتی نیکو بر ای این جهان پر ظلم وبیداد است.


سایت تبیان