گل نرگس

گل نرگس - مهدویت - شعر - عکس - مقاله - حکایت - نوشته ادبی و ... حضرت مهدی (عج)

گل نرگس

گل نرگس - مهدویت - شعر - عکس - مقاله - حکایت - نوشته ادبی و ... حضرت مهدی (عج)

ما منتظریم یا جاهل ؟!

 وظیفه مردم و امت اسلامی در عصر غیبت چیست؟

 برای پاسخ به این پرسش بایستی امام را بشناسیم تا بدانیم چه وظایفی در قبال او بر عهده ماست! ما در مقالات پیشین بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی به نقل از سایت کیهان (با تصرّف و تلخیص) را آوردیم و به این بحث پرداختیم و در شناخت یار غایب از نظر توضیحاتی را ارائه نمودیم. د رواقع این وظیفه بعد از آن معرفت فراهم می شود. ما از چیزی پاس می داریم که او را بشناسیم. منتظر شیء یا شخصی هستیم که او را بشناسیم. 

فرق ما با دیگران این است که ما به مهدی موجود موعود معتقدیم و گرنه کدام مسلمان غیرشیعه است که به مهدی موعود معتقد نباشد! در پایان زمان و آخر الزمان انسان وارسته ای ظهور می کند، نام مبارکش کذا لقب پربرکتش مهدی، به اسم قیام ظهور می کند، این را غالب مسلمین معتقدند. اما خصیصه ما امامیه و اثنی عشریه این است که معتقدیم به مهدی موجود موعود (علیه و علی آبائه آلاف التحیه والثناء).

اگر او را درست شناختیم، منتظر او خواهیم بود و اگر او را نشناختیم، منتظر نیستیم. اما از طرف دیگر، اگر کسی منتظر نبود، حیات معقول ندارد و باید گفت زنده نیست. انسان در عصر غیبت یا منتظر است، یا گرفتار جاهلیت. ما در عصر غیبت شق سوم و قسم سوم نداریم. یا مردم منتظران راستین ظهور ولی عصر (ارواحنا فداه)اند، یا اگر منتظر نشدند، در جاهلیت به سر می برند. استدلال این مسئله این است:
 این سخن به تعبیرات گوناگون از همه معصومین (علیهم الصلاه و علیهم السلام) رسیده است که زمین بی حجت نخواهد بود و اگر این حجت نباشد زمین متلاشی می شود: «لولا الحجّة لساخت الارض؛ اگر حجّت الهی نبود زمین متلاشی می شد.» (18). این حجت فقهی نیست. این حجت اصولی هم نیست. این ظاهر یک آیه یا یک ظاهر حدیث نیست. این اجماع یا شهرت نیست. منظور از این حجت خلیفه خدا، انسان کامل، مظهر اسم اعظم است که هم تشریع از اوست به اذن خدا و هم تکوین از اوست به اذن خدا. اگر چنین رابطه ای رخت بربندد، فیض به مردم نمی رسد، ساخت الارض باهلها؛ «زمین با اهلش متلاشی می شود.»  
مهماندار همه فرشتگان که در شب قدر نازل می شوند وجود مبارک ولی عصر (أرواحنا فداه) است، اگر ما او را درست بشناسیم و منتظر او باشیم، حتما فیض فرشتگان فرو آمده به ما هم می رسد. 
در سوره انبیاء خداوند متعال اهمیت توحید را بیان می کند که می فرماید: اگر توحید نباشد و شرک در عالم حکومت کند، زمین و آسمان را فساد و تباهی در بر می گیرد.« لوکان فیهما الهه الاالله لفسدتا؛ اگر در آسمان و زمین غیر از خدا حکم براند، هر دو فاسد می شوند.»(19). این نصوص مظهریت همان آیه سوره انبیاء را تبیین می کند. یعنی اگر گیرنده فیض از طرف خدا نباشد و رساننده فیض از طرف خدا نباشد و این رابطه قطع شود، فیض به انسان ها نمی رسد. وقتی فیض به انسان و اهل زمین نرسید، این زمین رخت برمی بندد. اینکه گفتند: احیاناً شب نیمه شعبان شب قدر است، برای آن است که وقتی چنین عنصر کاملی، انسان کاملی ظهور می کند، آن رابطه خاص و فیض رسانی خداوند متعال تجلّی مخصوص دارد. گرچه سراسر جهان هستی تجلّی خداست؛ اما شب قدر جای نزول قرآن است، مقدرات تقدیر می شود.

شب نیمه شعبان جای میلاد ولی عصر است، مقدرات تدوین می شوند. مقدمات اولیه مقدرات در نیمه شعبان، تعقیب اش در نوزده ماه مبارک، تکمیل نیمه نهایی اش در 21 ماه مبارک رمضان و تکمیل تام اش در بیست و سوم ماه مبارک! 

شبی که امام به دنیا می آید، مثل شبی که قرآن نازل می شود، حرمت قدر دارد. و اگر حرمت قدر دارد، فرشتگان در شب قدر نازل می شوند. مهماندار همه فرشتگان که در شب قدر نازل می شوند وجود مبارک ولی عصر (أرواحنا فداه) است، اگر ما او را درست بشناسیم و منتظر او باشیم، حتما فیض فرشتگان فرو آمده به ما هم می رسد. تنها خواسته ما در چنین شبی این نباشد که بیماران را شفا بدهند یا مشکلات مالی را حل کنند. مخصوصا طلاب علوم عالم ربانی شدن، مؤلف خوب شدن، محقق خوب شدن، فقیه خوب شدن، مفسر خوب شدن، حکیم خوب شدن، متکلم خوب شدن را در این شب ها ازخداوند متعال به برکت مولود میلاد بخواهید. استقرار نظام، دوام نظام، گسترش نظام، تحکیم نظام در سراسر گیتی را از خداوند متعال مسئلت کنید. همت های بلند مایه استجابت دعاها خواهد بود.به هر تقدیر ما وقتی منتظر آن حضرتیم که حضرت را بشناسیم. وقتی حضرت را می شناسیم که بدانیم در هر عصری انسان کامل موجود هست. تنهامهدی موعود نیست که دیگران هم معتقدند! فرق ما با دیگران این است که ما به مهدی موجود موعود معتقدیم و گرنه کدام مسلمان غیرشیعه است که به مهدی موعود معتقد نباشد! در پایان زمان و آخر الزمان انسان وارسته ای ظهور می کند، نام مبارکش کذا لقب پربرکتش مهدی، به اسم قیام ظهور می کند، این را غالب مسلمین معتقدند. اما خصیصه ما امامیه و اثنی عشریه این است که معتقدیم به مهدی موجود موعود (علیه و علی آبائه آلاف التحیه والثناء). پس چنین انسانی موجود است:
 اولاً که هیچ عصری از چنین انسانی خالی نیست، وگرنه لساخت الأرض بأهلها.
 و ثانیاً در بسیاری از روایات آمده است که زمین از حضور حجتی از ما خالی نیست که مبادا کسی حجت را به معنای جامع و شامل معنا کند. فرمودند: از خاندان ماست، از ماست، پس یعنی:
هرگز زمانی نمی آید که زمین از ما خالی باشد!

مطالب مرتبط:
شناخت یار
او چه خواهد کرد؟


رادفر _ کارشناس دین و اندیشه

او چه خواهد کرد ؟!

در ادامه مقاله هفته گذشته که در مورد شناخت امام زمان(عج) تقدیم شما بزرگواران گردید اینک می خواهیم بدانیم مولای ما آنگاه که از پس پرده غیبت رخ نمایان نمود، چه خواهد کرد ؟!

قیام ، تأمین حکومت و گسترش عدل
آنچه از روایاتی که مربوط به برنامه بقیه الله (أرواح من سواه فداه) برمی آید، آن است که آن سه مرحله است؛ چون وجود مبارک ولی عصر (أرواحنا فداه) مظهر این نام مقدّس خداست که قیام را به همراه دارد، یکی از اسمای حسنای خداوند همین اسمی است که دیانت به او قیام دارد. خدا قیام دارد. اولین کار قیام خدا نشر توحید است، بعد تأسیس حکومت قسط و عدل است، بعد گسترش قسط و عدل در جوامع انسانی است. مطلب اوّل در سوره مبارکه آل عمران بیان شده است که شهدالله أنه لا اله الا هو الملائکه و اولوا العلم قائماً بالقسط (1). خدا که قائم بالقسط است، شاهد بر توحید است. زیرا در جهان چون قسط و عدل و نظم نیست، پس بیش از یک مبدأ حاکم نیست، بیش از یک مبدأ آفریدگار و پروردگار نیست! این قیام به قسط که سند وحدانیت و نشر توحید است، اولین برنامه ولی عصر (ارواحنا فداه) است.
اگر قوانین حق بود، اگر دستگاه قضایی حق بود، دستگاه اجرایی حق بود، توده مردم هم حق پذیرند و به حق عمل می کنند. اینجاست که آیه سوره مبارکه حدید جامه عمل می پوشد که «لیقوم النّاس بالقسط؛ تا مردم عدالت را برپا دارند.» همه مردم می شوند قائم بالقسط؛ اما تحت رهبری کسی که مظهر قائماً بالقسط است و آن وجود مبارک ولی عصر است.
ظلم، جرم اعتقادی و ظلم شرکی و فکری است. فرمودند: روزی می رسد که هیچ کس نمی تواند بگوید الله، مگر مستخفیاً( در خفا و پنهانی)؛ در پنهان می گوید:لا اله الاالله. آنچه در آشکار و در همه جا حاکم است، شرک است و شرک ظلم عظیم است. این ظلم اعتقادی که جهان گستر شد، با ظهور ولی عصر (ارواحنا فداه) رخت برمی بندد و آن قسط و عدل و قیام به قسط و عدل توحیدی منتشر می شود و بشریت به عدل وحدانیت و. توحید می رسند و به قسط توحید بار می یابند. سراسر عالم را لااله الاالله احاطه می کند و در چهره پرچم پرافتخار ولی اش نوشته است: البیعة لله؛« بیعت برای خداست.» این اولین ظهور قیام آن حضرت است که او قائم بالقسط است و مظهر این نام مبارک است و آن شرک و ظلم شرکی را برمی دارد و عدل توحیدی را به عنوان بهترین عقیده گسترش می دهد. وقتی مردم را موحّد کرد، به فکر تاسیس حکومت اسلامی است. چون وعدالله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض؛ « خدا به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‏اند وعده داده است که حتما آنان را در این سرزمین جانشین [خود] قرار دهد»(2). وعده خدا آنگاه انجام می شود که وجود مبارک ولی اش حکومتی تشکیل می دهد براساس البیعه لله که این حکومت به نام دولت حق است.
ازامامان معصوم (علیهم السلام) رسیده است: روزگاری می رسد که جهان پر از جور و ظلم می شود. و منظور از جور و ظلم، جرم اعتقادی و ظلم شرکی و فکری است.
حضرت صاحب الزمان وقتی هم که متولد شد، «و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض؛ و خواستیم بر کسانى که در آن سرزمین فرو دست‏شده بودند منت نهیم و آنان را پیشوایان [مردم] گردانیم و ایشان را وارث [زمین] کنیم»(3) را قرائت کرد. اینها که مستضعف در زمین اند، عظیم در ملکوت اند! اینها مستضعف نیستند نزد فرشته ها البتّه آن ها مستضعف در زمین اند. این مستضعفان در زمین وارثان الهی اند، از طرف خداوند متعال به امامت و رهبری بار می یابند و خداوند همان طوری که با بعثت و رسالت و نبوت بر مؤمنین منت نهاد؛« لقد منّ الله علی المومنین؛ و خداوند (با بعثت پیامبر) بر مؤمنین منّت نهاد.» (4)، با امامت خاتم اوصیاء وخاتم اولیاء بر مؤمنین منت می نهد: «و نرید ان نمنّ علی الذین استضعفوا فی الارض ونجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین؛ و خواستیم بر کسانى که در آن سرزمین فرو دست‏شده بودند منت نهیم و آنان را پیشوایان [مردم] گردانیم و ایشان را وارث [زمین] کنیم و ایشان را پیشوا و وارث قرار دهیم.» این امامت است که همتای آن نبوت و رسالت است و مایه منّت. منّت آن نعمت عظمی است که حملش و هضمش دشوار است! این دومین مطلب و برنامه وجود مبارک ولی عصر که براساس این آیه عمل می کند: «الذین ان مکّناهم فی الارض اقام الصلاة و اتوا الزّکاة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و لله عاقبة الامور؛ کسانى که اگر آنان را در زمین قدرت بخشیم نماز به پا مى دارند و زکات مى دهند و امر به معروف و نهی از منکر می کنند و عاقبت کارها از آن خداوند است. (5) حکومت، حکومت قسط و عدل است.
حال اگر هیئت حاکمه حق بودند، اگر قوانین حق بود، اگر دستگاه قضایی حق بود، دستگاه اجرایی حق بود، توده مردم هم حق پذیرند و به حق عمل می کنند. اینجاست که آیه سوره مبارکه حدید جامه عمل می پوشد که «لیقوم النّاس بالقسط؛ تا مردم عدالت را برپا دارند.» (6). همه مردم می شوند قائم بالقسط؛ اما تحت رهبری کسی که مظهر قائماً بالقسط است و آن وجود مبارک ولی عصر است.(7)
ادامه دارد...
..............
پی نوشت:
1- آل عمران/18
2- نور /55
3- قصص/5
4- آل عمران/164
5- حج/41
6- حدید/3

7- بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی در نیمه شعبان به نقل از روزنامه کیهان با تصرّف


رادفر - کارشناس دین و اندیشه


شناخت یار

همیشه می خواهیم او را بشناسیم چون دوستش داریم. او امام ماست و ما دل در گرو مهرش داریم. امّا به راستی چگونه می توان او را شناخت؟!
جوابمان می دهد استاد...
مثل همیشه!
وقتی ما می توانیم حضرت مهدی(عج) را بشناسیم که معنای خلافت الهی را شناخته باشیم. چون برجسته ترین لقب حضرت که انسان کامل است، این است که او خلیفه خداست. خلیفه و جانشین کسی همواره در زمان غیبت او ظهور دارد. اگر کسی در جائی نباشد و غایب باشد، کسی که جای او بنشیند و کار او را انجام دهد، می شود خلیفه او. ولی اگر موجودی باشد که غیبت نداشته باشد و همه جا حضور داشته باشد، در این صورت یا چنین موجودی اصلاً خلیفه(جانشین) ندارد، یا خلیفه و جانشین او مظهر تامّ اوست که همه جا به اذن او حضور و ظهور دارد. چون خود خداوند از انسان کامل به عنوان خلیفه یاد کرده است، معلوم می شود انسان کامل مقامی دارد که می تواند مظهر همه اسمای حسنای خدا باشد. این مظهر هو الأول و الآخر(1)؛ «اوست اول و آخر»، این مظهر هو الظاهر و الباطن(2)؛ «اوست ظاهر و باطن»، این مظهر هو معکم أین ما کنتم(3)؛« و خداوند با شماست هر کجا باشید.»، شایسته آن است که خلیفه خدا باشد. حقیقت چنین موجودی را جز آفریدگار او و جز سایر انسان های کامل کسی نمی شناسد! آنچه که مربوط به وجود مبارک ولی عصر (أرواحنا فداه) است، همان مقام والای خلافت و جانشینی خداست که همه جا حضور و ظهور دارد. چون همه جا حضور و ظهور دارد، در همه مراحل از لطف و فیض خاص خدا برخوردار است. چنین موجودی گاهی به صورت امام و گاهی به صورت پیغمبر معرفی می شود. چنین انسانی برتر از فرشته است؛ زیرا پیام هر فرشته این است: ما منّا الا و له مقام معلوم(4)؛ «و هیچ یک از ما [فرشتگان] نیست مگر [اینکه] براى او [مقام و] مرتبه‏اى معین است.»
 اگر موجودی باشد که غیبت نداشته باشد و همه جا حضور داشته باشد، در این صورت یا چنین موجودی اصلاً خلیفه(جانشین) ندارد، یا خلیفه و جانشین او مظهر تامّ اوست که همه جا به اذن او حضور و ظهور دارد.
 لذا فرشته توان آن را ندارد که خلیفه خدایی باشد که بکل شیء محیط(5)؛ «او به هر چیزى احاطه دارد است» و علی کل شیء شهید(6)؛ «خدا همواره بر هر چیزى گواه است.» امّا این انسان کامل در همه جا مظهر خداست، خدا هم به تمام شئون او درود می فرستد؛ گاهی به این صورت بیان می کند که سلام علی نوح فی العالمین(7)؛ «درود بر نوح در میان جهانیان». یعنی در تمام مراتب هستی سلام و درود بر روان پاک نوح باد! گاهی این سلام عالمی و جهانی را باز می کند و تفصیل می دهد، نظیر آنچه درباره یحیی و عیسی (علیهم السلام) آمده است که: سلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیاً(8)؛ «و درود بر او روزى که زاده شد و روزى که مى‏میرد و روزى که زنده برانگیخته مى‏شود.» یا والسلام علی یوم ولدت و یوم أموت و یوم ابعث حیاً. یعنی این موجود در عالم طبیعت، مورد سلامت و تسلیم حق است. این موجود در دنیا و برزخ و قیامت مورد تسلیم حق است، این موجود در گذشته و حال و آینده مورد سلام و تسلیم الهی است. گاهی همین معنا که درباره نوح ذکر شد یا همین معنا که درباره یحیی و عیسی (علیهم الصلاه و علیهم السلام) ذکر شد، در زیارت آل یاسین که از برجسته ترین زیارات وجود مبارک ولی عصر است، دیده می شود. به پیشگاه آن حضرت چنین عرض می کنیم که سلام بر تو آن وقتی که رکوع می روی، سلام بر تو آن وقتی که سجده می کنی، سلام بر تو آن وقتی که نماز می خوانی، سلام بر تو آن وقت که قرآن قرائت می کنی! و السلام علیک حین تقوم، السلام علیک حین تقرء و تبین، و السلام علیک حین ترکع و تسجد، والسلام علیک فی آناء لیلک و اطراف نهارک.(9)
همیشه می خواهیم او را بشناسیم چون دوستش داریم. او امام ماست و ما دل در گرو مهرش داریم. امّا به راستی چگونه می توان او را شناخت؟!
یعنی بر تمام مراتب تو سلام! بر تمام حالات تو سلام! بر تمام تعلیم و تزکیه تو سلام! بر تمام قیام و قعود تو سلام! چون تو خلیفه خدائی، چون تو شایسته سلامی. ولی العصر فی العالمین هستی و شایسته همان سلام یحیی و عیسی. چنین انسان کاملی می شود خلیفه خدا.
ادامه دارد...
..............
پی نوشت:
1- سوره مبارکه الحدید /3.
2- سوره مبارکه الحدید/3.
3-سوره مبارکه الحدید/4.
4- سوره مبارکه الصافات/164  
5- سوره مبارکه فصلت/54
6- سوره مبارکه النساء/33 
7- سوره مبارکه الصافات/79
8-سوره مبارکه مریم/15
9-زیارت آل یاسین

بیانات آیت الله جوادی آملی به مناسبت نیمه شعبان به نقل از روزنامه کیهان- با تصرّف


رادفر - کارشناس دین و اندیشه

دعای عهد

متن پیمان و سرودی است از شیعه ی دل سوخته ی چشم به راه آرزومند دیدار و یاری محبوب پرده نشین طرید. او آرزو می کند یاری و نصرت و ابراز مهر بی دریغ عزیز مصر هستی را در هنگامه ظهور وحضور آن حضرت. انشاء کننده ی آن امام صادق علیه السلام است و گاه آن، هر سپیده در پس فریضه ی الهی صبحگاهی. در آن با پروردگار جهان و جهانیان، آورنده کتاب تکوین و تدوین نجوا می کند و از او سراغ ولی اولیا (قائم آل محمد) که درود خدا بر او باد را می گیرد و نام ها می برد تا به زیباترین ها می رسد و آن گاه شهادت در برابر دیدگان او را می خواهد. و تمام این سرود در چهل روز است که در انجام آن از معبود می خواهد که مهر او از مرز زندگی دنیوی بگذرد و در دیگر نشئه(برزخ) نیز رابطه مودت او قطع نشود و در هنگامه ظهور، در رکاب مولایش به ستیز با کافران و مشرکان و منافقان بپردازد.

دعای ندبه

مهر آفرینا! تو خود فرموده ای" ادعونی استجب لکم"و نیز فرموده ای:" و اذا سألک عبادی عنی فانی قریب"
و به بیچارگان امید داده ای که:" امّن یجیب المضطر اذا دعاه؟"
و ما اکنون در تاریکستان غیبت، در دوری از خورشیدمان و در گمراهی و بدعتها و ظلالتهایمان، مگر نه که مضطریم و تو بر دعای مضطر لبیک گو. ما- که در پهنه پادشاهی تو اسیر و عبدیم- در چشم انداز آیه کریمه:" و اذا سألک عبادی عنی..." به سوی تو دست نیاز برداشته ایم.
مگر نه از زبان پاکان هشدار داده ای که:
" اکثروا الدعا بتعجیل الفرج فان ذلک فرجکم"
مهربانا! در تنگستان هوای نفس گرفتار آمده ایم؛
در ظلمستان غیبت به اسارت رفته ایم، در بیغوله زنجیرهای شهوت و خشم از حرکت ایستاده ایم و در زندان های هواپرستی و دورویی، از تعقل دست کشیده ایم.
رحمانا! قرآن و احکام تو از یادمان رفته، تقوی و صلاح به پستی نشسته، والایی و کرامت به لجنزار انحراف بسته است، ابلیسان آدم نما، حیوان صفت چیره و قاهر گشته و مومنان و ملکوتیان به گوشه ای خزیده و به کاستی رفته اند.
قدسیان دراضطراب، ایمانیان در سکوت، فرشتگان در غصه و اندوه، برترین حبیب تو در حصار، روزها نگران و شبها نالان است پس،رحیما! کجایند خورشیدهای فروزنده؟ کجایند ماههای تابنده؟ کجایند ستارگان پرتوافکن؟ کجایند پرچمهای برافراشته دین و استوانه های دانش پوینده؟ کجایند ذخیره های خزانه عترت هدایتگر؟
پروردگارا!
کجاست آن برکننده ریشه ستمکاران
کجاست آن راست کننده کژیها؟
کجاست پرده نشین آرزوی عیسی دم
که با ظهور، دمد روح جسم قرآن را؟
کجاست زنده کننده نشانه های دین و گروندگان بدان؟
کجاست ویرانگر کاخهای شرک و نفاق، و نابودکننده فاسقان و عاصیان و طاغیان "این معز الاولیاء و مذل الاعدا"؟
کجاست خونخواه شهید کربلا!
کجاست گرفتاری که دعایش به هدف می نشیند
کجاست کانون بخش عقاید و آرا؟
کجاست صدرنشین خلایق؟
کجاست فرزند پیامبر مصطفی
"و علی مرتضی و فاطمه کبری"؟
پدر و مادرم و جانم فدای تو!
ای زاده مهتران مقرب!
ای پسر برگزیدگان مکرم!
ای فرزند رهنمایان راه یافته!
ای پورپاکان!
ای از تبار ماههای شب چهارده!
ای یادگار چراغهای پرفروغ!
ای از قبیله ستاره های روشن!
ای سلاله صراط المستقیم
ای نیایت نبأ عظیم! ای عصاره دلایل پیروز و حجتهای رسا! ای گل بوستان طه و یاسین طور و عادیات!
ای کاش می دانستم کجایی و کدامین زمین ترا در برگرفته است!
رحیما! سرود فراق و ناله هجران سردهیم و لبان به ترنم:
" عزیز علی ان أری الخلق و الاتری و لا اسمع لک حسیساً و لا نجوی"
" عزیز علی ان تحسیط بک دونی البلوی"
بگشاییم تا بر درگاه تو بسوزیم و آگاه دل سر به آستانت بساییم.
پناها!
آن قدر در می زنم این خانه را
تا ببینم روی تو جانانه را
آیا راهی به سوی توست که دیدارت کنیم؟ آیا روزی به فردای وصال تو گره می خورد تا از دیدنت بهره گیریم؟
آیا از سرچشمه زلال مهرت سیراب خواهیم شد؟ چه به درازا کشید شام هجرانت!
زفراق چون ننالم من دل شکسته چون نی؟
که بسوخت بندبندم ز حرارت جدایی
مهدیا! هر آدینه در انتظارت با دیگر چشم برای همه سرود مهر می خوانیم، که:
" هذا یوم الجمعه و هو یومک المتوقع فیه ظهورک"
و از نویدای دل آه می کشیم که:
به خاطر او نمازهای ما را پذیرا باش، لغزش های ما را ببخشای، دعایمان مستجاب کن، روزیمان بیفزا و اندوهمان را بزدای.
و دیده های بی فروغمان را به دیدارش روشن فرما.

اهمیت شناخت امام عصرمان

در روایات بسیاری، تاکید فراوان شده که معرفت و شناخت امام را باید جدی گرفت. و این از بدیهات است که تا زمانی که امامت را نشناسی؛ نسبت به وظایف خود در مورد ایشان نیز ناآگاه خواهی بود. در حدیثی سفارش شده است که دعای عرفان را بخوانید. در فراز آخر این دعا آمده است:  
«اللهم عرفنی نفسک ... اللهم عرفنی حجتک؛ فانک ان لم تعرفنی حجتک ظلمت عن دینی.‏» 
در این دعا از خداوند می‏خواهیم که «حجت‏» خودش را به ما معرفی کند و بیان می‏کنیم که اگر چنین نشود، به وادی گمراهی دینی خواهیم غلتید.
در روایات فراوانی آمده است که اگر امام زمان خویش را نشناسیم، همانند مردم دوران جاهلیت، از دنیا خواهیم رفت. 
همه‏ اینها نشان از آن دارد که مسئله‏ معرفت و شناخت امام، از اهمیت زیادی برخوردار است. (1) 
زراره از امام صادق علیه السلام نقل می‏کند که آن حضرت فرمودند:

«امام خودت را بشناس، زیرا، هرگاه، امام خود را شناختی، تقدم یا تاخر این «امر»، زیانی به تو نرساند.»

کسی که بمیرد و امامی نداشته باشد، مانند مردم جاهلیت مرده است و هر کس بمیرد و امامش را شناخته باشد، تقدم و تاخر این «امر» (حکومت مهدی آل محمد) او را زیان ندهد. اگر کسی بمیرد و امام خود را شناخته باشد، مانند کسی است که در خیمه‏ امام قائم همراه او باشد.

یعنی، چه دولت ‏حق، زود ظاهر شود و یا دیر، برای تو مساوی خواهد بود و زیانی نکرده‏ای؛ زیرا، زیان، برای کسی است که امامش را نشناخته است . 
«اعرف امامک فانک اذا عرفته لم یضرک، تقدم هذا الامر او تاخر.» (2) 
«کسی که بمیرد و امامی نداشته باشد، مانند مردم جاهلیت مرده است و هر کس بمیرد و امامش را شناخته باشد، تقدم و تاخر این «امر» (حکومت مهدی آل محمد) او را زیان ندهد. اگر کسی بمیرد و امام خود را شناخته باشد، مانند کسی است که در خیمه‏ امام قائم همراه او باشد.»(3) 

این دسته روایات، به خوبی، گزارش از آن دارند که شیعه، همواره «جریان پیوسته‏ انتظار» بوده است. 
از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) تا امام عسکری (علیه السلام) همه، از «انتظار» سخن رانده‏اند و فرهنگ‌سازی فرموده‏اند و نشان از کوهسار حکومت مهدی آل محمد داده‏اند، و مشتاقان حکومت مهدی را بشارت و نوید داده‏اند که با شناخت و معرفت از امام و خط امامت معصومان علیهم السلام در خیمه‏ امام قائم در آمده‏اند، هر چند که قبل از خروج و قیام آن حضرت، به چنگ مرگ در آیند و فرصت تشرف به محضر آن عصاره‏ هستی را درنیابند.
خدایا توفیق درک و معرفت امام زمانمان را به عطا بفرما .
..................
پی‌نوشت‌:
1- ینابیع المودة قندوزی، باب 29، ص 137، چاپ حیدریه، نجف/ اصول کافی، کتاب الحجة، باب من مات و لیس له امام، ح 3 . 
2- اصول کافی، ج 2، ص 97، باب انه من عرف امامه لم یضره تقدم هذا الامر او تاخر، ح 1 . 
3- همان، ص 198، ح 5 .


سایت تبیان

دوای همه دردها

«... أنّ الارض‌ یرثها عبادی‌ الصالحون‌؛ این‌ زمین‌ را، بندگان‌ صالح‌، به‌ میراث‌ می‌برند.» (انبیاء/105)

احساس‌ انتظار، مثل‌ احساس‌ تشنگی‌ است‌:
احساس‌ تشنگی‌، آدم‌ را، به‌ آب‌ می‌رساند، و احساس‌ انتظار، انسان صاحب‌ نظر آگاه دین‌ باور حقیقت‌ جوی‌ را، به‌ حجت‌ بالغه‌ الهی‌!...
اسلام‌، بزرگ‌ترین‌ اصل‌ اجتماعی‌ و پاک‌ترین‌ نهاد سیاسی‌ دین‌ را، اعتقاد و التزام‌ به‌ رهبری‌ «معصوم‌» می‌داند.
رهبر جامعه‌ انسان‌، هیچ‌ کس‌ نمی‌تواند بود، مگر «پیامبر» یا «امام‌» که‌ به‌ طور مستقیم‌ از سوی‌ خدا و یا به‌ امر حق‌ و به‌ دست‌ پیامبر، تعیین‌ شده‌ باشد.
حقیقت‌ دین‌، جز این‌ نیست‌ و بلوغ‌ انسانیت‌، جز از این‌ راه‌، مقدور نمی‌تواند شد.

شیعه‌، نیز ـ با التزام‌ و پایداری‌ بر این‌ اصل‌ خدایی‌ ـ در هیچ‌ لحظه‌ای‌ از تاریخ‌، هیچ‌ «ظالم‌» و «روند ظالمانه‌ای‌» را تأیید و تصدیق‌ نکرده‌، و بر سر این‌ کار، «جان‌» خویش‌ را ـ در همواره همه‌ جا ـ بلا گردان‌ «ایمان‌» خویش‌ ساخته‌ است‌!...
در آن‌ حدیث‌ مشهور، هم‌، که‌ سخن‌ از قیام‌ حجت‌‌، به‌ میان‌ می‌آید، تاکید، بر سر «ستم‌ ستیزی‌» است‌:
«یملاالله به‌ الارض‌ قسطاً و عدلاً، کما ملئت‌ ظلماً و جوراً. خداوند، این‌ زمین‌ را ـ به‌ دست‌ او ـ از عدل‌ و داد، سرشار می‌سازد، همانطور که‌ از ظلم‌ و جور سرریز شده‌ باشد!...» 
تو گویی‌ که‌ آنچه‌ دیو آتشخوارة‌ «ظلم‌»، بر سر آدمیان‌ خاک‌ می‌آورد، با هیچ‌ داغ‌ و زخم‌ دیگری‌، برابری‌ نتواند کرد، اصلاً، همة‌ دردهای‌ بشر کجا، و این‌ آتش‌ جانسوز خانمان‌ بر باد ده‌، کجا؟!

و دوای‌ این‌ همه‌ درد: «عدالت‌»!
از نگاه‌ «شیعه‌»، عدالت‌، اصل‌ دین‌ است‌:

نخستین‌ پیشوای‌ او، در محراب‌، به‌ گناه‌ عدالت‌، به‌ قتل‌ می‌رسد!!
و آخرین‌ پیشوایش‌، برای‌ این‌ که‌ به‌ داد عدالت‌ برسد قیام‌ می‌کند؛
و آخرین‌ حلقه‌، از مجموعة‌ حلقات‌ مبارزات حق‌ و باطل‌ را ـ که‌ از آغاز جهان‌، بر پای‌ بوده‌ است‌ ـ به‌ سامان‌ می‌برد.
همة‌ حرف «انتظار»، همین‌ است‌:
سفری‌ دور و دراز، برای‌ رسیدن‌.
با چشمان‌ «آینده‌»، تکلیف‌ «حال‌» را، روشن‌ کردن‌.
در آستانة‌ سقوط‌ و ابتذال‌،، دست‌ انسان‌ را گرفتن‌، و او را، تا درگاه‌ نگاه‌ خدا، بالا کشیدن‌ و بر تحقّق‌ آرمان‌ والای‌ همة‌ انبیا و اولیا و مردان‌ رزم‌ آور راه‌ حق‌، نظر داشتن‌!.
ودرآخرین‌ رزم‌ ـ پیروزمندانه‌ ـ حیثّیت‌ عادلانة‌ خاک‌ را از نگاه‌بلند «بقیة‌الله» به ‌نظاره ‌برخاستن‌...و این‌، حرف کمی‌ نیست‌!.


 ابوالقاسم حسینخانی، قطعه‌ ادبی‌ برگزیده‌ دومین‌ جشنوارة‌ برترین‌های‌ فرهنگ‌ مهدویت‌؛ ویژة‌ مطبوعات‌‌.



نتیجه محبت به امام زمان (عج)

برای انتظار حضرت ولی عصر(عجل الله فرجه الشریف)، باید پیمانه‏ مودت خویش را از نور موالات و دوستی خاندان پاکی‏ها (معصومان علیهم السلام) سرشار کرد.
«و ان تملا ... مودتی نور الموالاة لمحمد و آله.»(1)
زیرا در سایه‌سار فرهنگ «موالات‏» پاکان و پاکی‏ها همه‏ مفاسد دنیوی ما در حوزه‏های مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، اصلاح می‏گردد:
«بموالاتکم علمنا الله معالم دیننا و اصلح ما کان فسد من دنیانا.» (2)
واژه‏ «موالات‏» دارای ‏دو مفهوم است. این دو معنا، مانند دو رکن همراه با هم، معنابخش ماده‏ «موالات‏»‌اند. واژگان «دوستی‏» و «پیروی‏» با هم، «موالات‏» را در ذهن‏ها به تفسیر تصویر می‏کشند. 

«موالات‏» به حکم باب «مفاعله‏»، امری است متقابل، یعنی ما شیعیان، خاندان اهل‏بیت را دوست می‏داریم و از آنان اطاعت می‏کنیم، و آنان نیز ما را دوست داشته و توسلات و تقاضاهای ما را اجابت کرده و ما را شفاعت می‏کنند.

سید ابن طاووس (رحمة الله) می‏گوید: سحرگاهی، در سرداب مقدس حضرت در سامره، نوای آن عزیز را شنیدم که می‏نالید و می‏فرمود: «اللهم! ان شیعتنا خلقت من شعاع انوارنا، و بقیة طینتنا؛ پروردگارا! شیعیان ما، از پرتو انوار ما خلق شدند و از زیاده‏ گل ما سرشته گردیدند. (3)

ابو ربیع شامی می‏گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: از عمر و بن اسحاق، حدیثی نقل شده که:
دخل علی امیرالمؤمنین علیه السلام فرای صفرة فی وجهه. قال: ما هذه الصفرة؟ فذکر وجعا به . فقال له علی علیه السلام، انا لنفرح لفرحکم و نحزن لحزنکم، و نمرض لمرضکم، و ندعو لکم، فتدعون فنؤمن. قال عمرو: «قد عرفت ما قلت، و لکن کیف ندعو فتؤمن؟» فقال: «انا سواء علینا البادی و الحاضر.» فقال ابو عبدالله علیه السلام: «صدق عمرو .»(4)


فردی به حضور امیر مؤمنان رسید و حضرت، در صورت او، زردی مشاهده کرد. فرمود:
این زردی چیست؟ گفت که دردی دارد. حضرت فرمود: «ما، با شادی شما، شاد می‏شویم، و از غم شما اندوهناک، و از مریضی شما مریض می‏گردیم، و برای شما دعا می‏کنیم، پس شما هم دعا می‏کنید و ما آمین می‏گوییم.» 
عمر و گوید: گفتم: «آنچه فرمودی، فهمیدم، اما چگونه بر دعای ما آمین می‏گویید؟
فرمود: «برای ما، مسافت دور و نزدیک فرقی ندارد.» امام صادق علیه السلام فرموند: «عمرو، راست گفت.»

به خوبی مشاهده می‏شود که موالات، دو طرفی است و از روایات استنباط می‌شود که آن امام عزیز، با محبت ‏خروشان خود، به شعیان خود نظر دارد. مگر نه آن است که یوسف گمشده، «رحمت موصوله‏» (5) و مهر بی کران و رحمت پیوسته‏ الهی است .

امام صادق علیه السلام می‏فرمایند:
«خداوند، رحمت کند بنده‏ای که ما را نزد مردم محبوب کند و ما را در معرض دشمنی و کینه‌توزی آنان قرار ندهد. همانا، به خدا سوگند، اگر سخنان زیبای ما را برای مردم روایت می‏کردند، به سبب آن، عزیزتر می‏شدند و هیچ کس نمی‏توانست‏ بر آنان وصله‏ای بچسباند، ولی یکی از آنان کلمه‏ای را می‏شنود، پس ده کلمه از پیش خود بر آن می‏افزاید.» (6) 

آری پیمانه‏ مودت و دوستی را باید از نور موالات محمد و آل محمد، سرشار و سرریز کرده که اجر زحمات رسول و پاداش رسالت آن سترگ است همچنان که در آیه چنین آمده است: «لا اسئلکم علیه اجراً الا المودة فی القربی‏»(7)؛ برای رسالتم هیچ اجر و مزدی از شما نمی‏خواهم مگر دوستی اهل بیتم و در آیه دیگر چنین آمده که: «و ما اسالکم من اجر فهو لکم‏»(8)؛ سود و ثمره‏ این محبت و علاقه، به خود ما باز می‏گردد و ما را به پاکان و پاکی‏ها وصل می‏کند و به اوج و رفعت می‏کشاند و اینگونه است که «فائز» می‏شویم: «فاز الفائزون‏» بولایتکم (9) در سایه‏ ولایت پاکان است که رستگاران، به رستگاری دست ‏یافته‏اند و از «ذلت ‏خوض و فرو رفتن‏» به «عزت فوز و سر بر کشیدن‏» نائل گشته‏اند . در آیه‏ای دیگر می‏خوانیم: 
«ما اسالکم علیه من اجر الا من شاء ان یتخذ الی ربه سبیلا» (10)؛ فقط، از کسانی که بخواهند راه را بیابند و حرکت کنند، رسول، مزد رسالت را می‏خواهد. در دعای ندبه نیز آمده است:
«فکانوا هم السبیل الیک و المسلک الی رضوانک» (11)؛ همانا تنها، این خاندان راه به سوی خدا هستند و طریقه‏ کسب رضوان اویند.

در سه آیه یاد شده سخن از آن است که اجر و پاداش رسالت ‏حضرت محمد صلی الله علیه و آله:
الف) مودت امت
ب) آن اجر، برای خودتان است
ج) آن اجر، فقط از آن کسی است که خواسته باشد راه یابد.

این عاطفه‏ سرشار است که می‏تواند به گام‏های ما، توان دهد و آن را در «سبیل‏» و راه خدا همراه با ثبات و استواری، به حرکت و جریان بیندازد، و با این محبت ‏به حجت‏ خدا است که با تمام وجود، نجوا می‏کنیم:
«السلام علیک یا سبیل الله الذی من سلک غیره هلک‏» (12)؛ تو ای حجت ‏خدا! - تنها راه هستی و من، سرشار از عشق تو هستم و با تو آغاز می‏کنم و با تو ادامه می‏دهم و تنها، تو، شفیع و همراه من، در آغاز و در ادامه هستی. (13) 
راستی، کبوتر دل من، در کدامین آسمان باید پرواز کند و در کدامین آستان باید آشیانه گزیند؟ جز آسمان پاکی‏ها که راه نجات و سعادت و رشد مرا به همراه دارد و آستان پاکان، که پناهی مهربان و دل سوز، راهی هست؟
تو، آگاه به تمامی راه هستی و آزاد از تمامی جاذبه‏ها؛ تو، خلق را برای خدا می‏خواهی و در جهت او به حرکت می‏داری و آنان را به قله‏های «قرب‏» و «رضوان‏» رهنمون می‏سازی. (14)
................

پی نوشت :

1- فرازی از دعای زیارت آل یس . 
2- فرازی از زیارت جامعه کبیره . 
3- الصحیفة المبارکة المهدیه، ص 291 (نقل از مهر بیکران) 
4- بصائر الدرجات، جزء 5، ب 16، (نقل از مهر بیکران) 
5- فرازی از زیارت جامعه کبیره . 
6- الروضة من الکافی، ص 229، ح 293 (نقل از مکیال، ج 2، ص 221 .) 
7- شوری، 23 . 
8- سبا، 47 . 
9- فرازی از زیارت جامعه کبیره . 
10- فرقان: 57 . 
11- فرازی از دعای ندبه . 
12- فرازی از دعای صاحب الامر . 
13- فمعکم معکم لامع غیرکم (فرازی از زیارت جامعه‏ کبیره) 
14- اریدکم لله (نهج البلاغه، خ 136) .


مجله انتظار، ش 5 (با دخل و تصرف)