وظیفه مردم و امت اسلامی در عصر غیبت چیست؟
برای پاسخ به این پرسش بایستی امام را بشناسیم تا بدانیم چه وظایفی در قبال او بر عهده ماست! ما در مقالات پیشین بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی به نقل از سایت کیهان (با تصرّف و تلخیص) را آوردیم و به این بحث پرداختیم و در شناخت یار غایب از نظر توضیحاتی را ارائه نمودیم. د رواقع این وظیفه بعد از آن معرفت فراهم می شود. ما از چیزی پاس می داریم که او را بشناسیم. منتظر شیء یا شخصی هستیم که او را بشناسیم.
فرق ما با دیگران این است که ما به مهدی موجود موعود معتقدیم و گرنه کدام مسلمان غیرشیعه است که به مهدی موعود معتقد نباشد! در پایان زمان و آخر الزمان انسان وارسته ای ظهور می کند، نام مبارکش کذا لقب پربرکتش مهدی، به اسم قیام ظهور می کند، این را غالب مسلمین معتقدند. اما خصیصه ما امامیه و اثنی عشریه این است که معتقدیم به مهدی موجود موعود (علیه و علی آبائه آلاف التحیه والثناء).
اگر او را درست شناختیم، منتظر او خواهیم بود و اگر او را نشناختیم، منتظر نیستیم. اما از طرف دیگر، اگر کسی منتظر نبود، حیات معقول ندارد و باید گفت زنده نیست. انسان در عصر غیبت یا منتظر است، یا گرفتار جاهلیت. ما در عصر غیبت شق سوم و قسم سوم نداریم. یا مردم منتظران راستین ظهور ولی عصر (ارواحنا فداه)اند، یا اگر منتظر نشدند، در جاهلیت به سر می برند. استدلال این مسئله این است:
این سخن به تعبیرات گوناگون از همه معصومین (علیهم الصلاه و علیهم السلام) رسیده است که زمین بی حجت نخواهد بود و اگر این حجت نباشد زمین متلاشی می شود: «لولا الحجّة لساخت الارض؛ اگر حجّت الهی نبود زمین متلاشی می شد.» (18). این حجت فقهی نیست. این حجت اصولی هم نیست. این ظاهر یک آیه یا یک ظاهر حدیث نیست. این اجماع یا شهرت نیست. منظور از این حجت خلیفه خدا، انسان کامل، مظهر اسم اعظم است که هم تشریع از اوست به اذن خدا و هم تکوین از اوست به اذن خدا. اگر چنین رابطه ای رخت بربندد، فیض به مردم نمی رسد، ساخت الارض باهلها؛ «زمین با اهلش متلاشی می شود.»
مهماندار همه فرشتگان که در شب قدر نازل می شوند وجود مبارک ولی عصر (أرواحنا فداه) است، اگر ما او را درست بشناسیم و منتظر او باشیم، حتما فیض فرشتگان فرو آمده به ما هم می رسد.
در سوره انبیاء خداوند متعال اهمیت توحید را بیان می کند که می فرماید: اگر توحید نباشد و شرک در عالم حکومت کند، زمین و آسمان را فساد و تباهی در بر می گیرد.« لوکان فیهما الهه الاالله لفسدتا؛ اگر در آسمان و زمین غیر از خدا حکم براند، هر دو فاسد می شوند.»(19). این نصوص مظهریت همان آیه سوره انبیاء را تبیین می کند. یعنی اگر گیرنده فیض از طرف خدا نباشد و رساننده فیض از طرف خدا نباشد و این رابطه قطع شود، فیض به انسان ها نمی رسد. وقتی فیض به انسان و اهل زمین نرسید، این زمین رخت برمی بندد. اینکه گفتند: احیاناً شب نیمه شعبان شب قدر است، برای آن است که وقتی چنین عنصر کاملی، انسان کاملی ظهور می کند، آن رابطه خاص و فیض رسانی خداوند متعال تجلّی مخصوص دارد. گرچه سراسر جهان هستی تجلّی خداست؛ اما شب قدر جای نزول قرآن است، مقدرات تقدیر می شود.
شب نیمه شعبان جای میلاد ولی عصر است، مقدرات تدوین می شوند. مقدمات اولیه مقدرات در نیمه شعبان، تعقیب اش در نوزده ماه مبارک، تکمیل نیمه نهایی اش در 21 ماه مبارک رمضان و تکمیل تام اش در بیست و سوم ماه مبارک!
شبی که امام به دنیا می آید، مثل شبی که قرآن نازل می شود، حرمت قدر دارد. و اگر حرمت قدر دارد، فرشتگان در شب قدر نازل می شوند. مهماندار همه فرشتگان که در شب قدر نازل می شوند وجود مبارک ولی عصر (أرواحنا فداه) است، اگر ما او را درست بشناسیم و منتظر او باشیم، حتما فیض فرشتگان فرو آمده به ما هم می رسد. تنها خواسته ما در چنین شبی این نباشد که بیماران را شفا بدهند یا مشکلات مالی را حل کنند. مخصوصا طلاب علوم عالم ربانی شدن، مؤلف خوب شدن، محقق خوب شدن، فقیه خوب شدن، مفسر خوب شدن، حکیم خوب شدن، متکلم خوب شدن را در این شب ها ازخداوند متعال به برکت مولود میلاد بخواهید. استقرار نظام، دوام نظام، گسترش نظام، تحکیم نظام در سراسر گیتی را از خداوند متعال مسئلت کنید. همت های بلند مایه استجابت دعاها خواهد بود.به هر تقدیر ما وقتی منتظر آن حضرتیم که حضرت را بشناسیم. وقتی حضرت را می شناسیم که بدانیم در هر عصری انسان کامل موجود هست. تنهامهدی موعود نیست که دیگران هم معتقدند! فرق ما با دیگران این است که ما به مهدی موجود موعود معتقدیم و گرنه کدام مسلمان غیرشیعه است که به مهدی موعود معتقد نباشد! در پایان زمان و آخر الزمان انسان وارسته ای ظهور می کند، نام مبارکش کذا لقب پربرکتش مهدی، به اسم قیام ظهور می کند، این را غالب مسلمین معتقدند. اما خصیصه ما امامیه و اثنی عشریه این است که معتقدیم به مهدی موجود موعود (علیه و علی آبائه آلاف التحیه والثناء). پس چنین انسانی موجود است:
اولاً که هیچ عصری از چنین انسانی خالی نیست، وگرنه لساخت الأرض بأهلها.
و ثانیاً در بسیاری از روایات آمده است که زمین از حضور حجتی از ما خالی نیست که مبادا کسی حجت را به معنای جامع و شامل معنا کند. فرمودند: از خاندان ماست، از ماست، پس یعنی:
هرگز زمانی نمی آید که زمین از ما خالی باشد!
مطالب مرتبط:
شناخت یار
او چه خواهد کرد؟
رادفر _ کارشناس دین و اندیشه
7- بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی در نیمه شعبان به نقل از روزنامه کیهان با تصرّف
رادفر - کارشناس دین و اندیشه
بیانات آیت الله جوادی آملی به مناسبت نیمه شعبان به نقل از روزنامه کیهان- با تصرّف
رادفر - کارشناس دین و اندیشه
«امام خودت را بشناس، زیرا، هرگاه، امام خود را شناختی، تقدم یا تاخر این «امر»، زیانی به تو نرساند.»
کسی که بمیرد و امامی نداشته باشد، مانند مردم جاهلیت مرده است و هر کس بمیرد و امامش را شناخته باشد، تقدم و تاخر این «امر» (حکومت مهدی آل محمد) او را زیان ندهد. اگر کسی بمیرد و امام خود را شناخته باشد، مانند کسی است که در خیمه امام قائم همراه او باشد.
یعنی، چه دولت حق، زود ظاهر شود و یا دیر، برای تو مساوی خواهد بود و زیانی نکردهای؛ زیرا، زیان، برای کسی است که امامش را نشناخته است .
«اعرف امامک فانک اذا عرفته لم یضرک، تقدم هذا الامر او تاخر.» (2)
«کسی که بمیرد و امامی نداشته باشد، مانند مردم جاهلیت مرده است و هر کس بمیرد و امامش را شناخته باشد، تقدم و تاخر این «امر» (حکومت مهدی آل محمد) او را زیان ندهد. اگر کسی بمیرد و امام خود را شناخته باشد، مانند کسی است که در خیمه امام قائم همراه او باشد.»(3)
این دسته روایات، به خوبی، گزارش از آن دارند که شیعه، همواره «جریان پیوسته انتظار» بوده است.
از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) تا امام عسکری (علیه السلام) همه، از «انتظار» سخن راندهاند و فرهنگسازی فرمودهاند و نشان از کوهسار حکومت مهدی آل محمد دادهاند، و مشتاقان حکومت مهدی را بشارت و نوید دادهاند که با شناخت و معرفت از امام و خط امامت معصومان علیهم السلام در خیمه امام قائم در آمدهاند، هر چند که قبل از خروج و قیام آن حضرت، به چنگ مرگ در آیند و فرصت تشرف به محضر آن عصاره هستی را درنیابند.
خدایا توفیق درک و معرفت امام زمانمان را به عطا بفرما .
..................
پینوشت:
1- ینابیع المودة قندوزی، باب 29، ص 137، چاپ حیدریه، نجف/ اصول کافی، کتاب الحجة، باب من مات و لیس له امام، ح 3 .
2- اصول کافی، ج 2، ص 97، باب انه من عرف امامه لم یضره تقدم هذا الامر او تاخر، ح 1 .
3- همان، ص 198، ح 5 .
سایت تبیان
«... أنّ الارض یرثها عبادی الصالحون؛ این زمین را، بندگان صالح، به میراث میبرند.» (انبیاء/105)
احساس انتظار، مثل احساس تشنگی است:
احساس تشنگی، آدم را، به آب میرساند، و احساس انتظار، انسان صاحب نظر آگاه دین باور حقیقت جوی را، به حجت بالغه الهی!...
اسلام، بزرگترین اصل اجتماعی و پاکترین نهاد سیاسی دین را، اعتقاد و التزام به رهبری «معصوم» میداند.
رهبر جامعه انسان، هیچ کس نمیتواند بود، مگر «پیامبر» یا «امام» که به طور مستقیم از سوی خدا و یا به امر حق و به دست پیامبر، تعیین شده باشد.
حقیقت دین، جز این نیست و بلوغ انسانیت، جز از این راه، مقدور نمیتواند شد.
شیعه، نیز ـ با التزام و پایداری بر این اصل خدایی ـ در هیچ لحظهای از تاریخ، هیچ «ظالم» و «روند ظالمانهای» را تأیید و تصدیق نکرده، و بر سر این کار، «جان» خویش را ـ در همواره همه جا ـ بلا گردان «ایمان» خویش ساخته است!...
در آن حدیث مشهور، هم، که سخن از قیام حجت، به میان میآید، تاکید، بر سر «ستم ستیزی» است:
«یملاالله به الارض قسطاً و عدلاً، کما ملئت ظلماً و جوراً. خداوند، این زمین را ـ به دست او ـ از عدل و داد، سرشار میسازد، همانطور که از ظلم و جور سرریز شده باشد!...»
تو گویی که آنچه دیو آتشخوارة «ظلم»، بر سر آدمیان خاک میآورد، با هیچ داغ و زخم دیگری، برابری نتواند کرد، اصلاً، همة دردهای بشر کجا، و این آتش جانسوز خانمان بر باد ده، کجا؟!
و دوای این همه درد: «عدالت»!
از نگاه «شیعه»، عدالت، اصل دین است:
نخستین پیشوای او، در محراب، به گناه عدالت، به قتل میرسد!!
و آخرین پیشوایش، برای این که به داد عدالت برسد قیام میکند؛
و آخرین حلقه، از مجموعة حلقات مبارزات حق و باطل را ـ که از آغاز جهان، بر پای بوده است ـ به سامان میبرد.
همة حرف «انتظار»، همین است:
سفری دور و دراز، برای رسیدن.
با چشمان «آینده»، تکلیف «حال» را، روشن کردن.
در آستانة سقوط و ابتذال،، دست انسان را گرفتن، و او را، تا درگاه نگاه خدا، بالا کشیدن و بر تحقّق آرمان والای همة انبیا و اولیا و مردان رزم آور راه حق، نظر داشتن!.
ودرآخرین رزم ـ پیروزمندانه ـ حیثّیت عادلانة خاک را از نگاهبلند «بقیةالله» به نظاره برخاستن...و این، حرف کمی نیست!.
ابوالقاسم حسینخانی، قطعه ادبی برگزیده دومین جشنوارة برترینهای فرهنگ مهدویت؛ ویژة مطبوعات.
«موالات» به حکم باب «مفاعله»، امری است متقابل، یعنی ما شیعیان، خاندان اهلبیت را دوست میداریم و از آنان اطاعت میکنیم، و آنان نیز ما را دوست داشته و توسلات و تقاضاهای ما را اجابت کرده و ما را شفاعت میکنند.
سید ابن طاووس (رحمة الله) میگوید: سحرگاهی، در سرداب مقدس حضرت در سامره، نوای آن عزیز را شنیدم که مینالید و میفرمود: «اللهم! ان شیعتنا خلقت من شعاع انوارنا، و بقیة طینتنا؛ پروردگارا! شیعیان ما، از پرتو انوار ما خلق شدند و از زیاده گل ما سرشته گردیدند. (3)
ابو ربیع شامی میگوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: از عمر و بن اسحاق، حدیثی نقل شده که:
دخل علی امیرالمؤمنین علیه السلام فرای صفرة فی وجهه. قال: ما هذه الصفرة؟ فذکر وجعا به . فقال له علی علیه السلام، انا لنفرح لفرحکم و نحزن لحزنکم، و نمرض لمرضکم، و ندعو لکم، فتدعون فنؤمن. قال عمرو: «قد عرفت ما قلت، و لکن کیف ندعو فتؤمن؟» فقال: «انا سواء علینا البادی و الحاضر.» فقال ابو عبدالله علیه السلام: «صدق عمرو .»(4)
فردی به حضور امیر مؤمنان رسید و حضرت، در صورت او، زردی مشاهده کرد. فرمود:
این زردی چیست؟ گفت که دردی دارد. حضرت فرمود: «ما، با شادی شما، شاد میشویم، و از غم شما اندوهناک، و از مریضی شما مریض میگردیم، و برای شما دعا میکنیم، پس شما هم دعا میکنید و ما آمین میگوییم.»
عمر و گوید: گفتم: «آنچه فرمودی، فهمیدم، اما چگونه بر دعای ما آمین میگویید؟
فرمود: «برای ما، مسافت دور و نزدیک فرقی ندارد.» امام صادق علیه السلام فرموند: «عمرو، راست گفت.»
به خوبی مشاهده میشود که موالات، دو طرفی است و از روایات استنباط میشود که آن امام عزیز، با محبت خروشان خود، به شعیان خود نظر دارد. مگر نه آن است که یوسف گمشده، «رحمت موصوله» (5) و مهر بی کران و رحمت پیوسته الهی است .
امام صادق علیه السلام میفرمایند:
«خداوند، رحمت کند بندهای که ما را نزد مردم محبوب کند و ما را در معرض دشمنی و کینهتوزی آنان قرار ندهد. همانا، به خدا سوگند، اگر سخنان زیبای ما را برای مردم روایت میکردند، به سبب آن، عزیزتر میشدند و هیچ کس نمیتوانست بر آنان وصلهای بچسباند، ولی یکی از آنان کلمهای را میشنود، پس ده کلمه از پیش خود بر آن میافزاید.» (6)
آری پیمانه مودت و دوستی را باید از نور موالات محمد و آل محمد، سرشار و سرریز کرده که اجر زحمات رسول و پاداش رسالت آن سترگ است همچنان که در آیه چنین آمده است: «لا اسئلکم علیه اجراً الا المودة فی القربی»(7)؛ برای رسالتم هیچ اجر و مزدی از شما نمیخواهم مگر دوستی اهل بیتم و در آیه دیگر چنین آمده که: «و ما اسالکم من اجر فهو لکم»(8)؛ سود و ثمره این محبت و علاقه، به خود ما باز میگردد و ما را به پاکان و پاکیها وصل میکند و به اوج و رفعت میکشاند و اینگونه است که «فائز» میشویم: «فاز الفائزون» بولایتکم (9) در سایه ولایت پاکان است که رستگاران، به رستگاری دست یافتهاند و از «ذلت خوض و فرو رفتن» به «عزت فوز و سر بر کشیدن» نائل گشتهاند . در آیهای دیگر میخوانیم:
«ما اسالکم علیه من اجر الا من شاء ان یتخذ الی ربه سبیلا» (10)؛ فقط، از کسانی که بخواهند راه را بیابند و حرکت کنند، رسول، مزد رسالت را میخواهد. در دعای ندبه نیز آمده است:
«فکانوا هم السبیل الیک و المسلک الی رضوانک» (11)؛ همانا تنها، این خاندان راه به سوی خدا هستند و طریقه کسب رضوان اویند.
در سه آیه یاد شده سخن از آن است که اجر و پاداش رسالت حضرت محمد صلی الله علیه و آله:
الف) مودت امت
ب) آن اجر، برای خودتان است
ج) آن اجر، فقط از آن کسی است که خواسته باشد راه یابد.
این عاطفه سرشار است که میتواند به گامهای ما، توان دهد و آن را در «سبیل» و راه خدا همراه با ثبات و استواری، به حرکت و جریان بیندازد، و با این محبت به حجت خدا است که با تمام وجود، نجوا میکنیم:
«السلام علیک یا سبیل الله الذی من سلک غیره هلک» (12)؛ تو ای حجت خدا! - تنها راه هستی و من، سرشار از عشق تو هستم و با تو آغاز میکنم و با تو ادامه میدهم و تنها، تو، شفیع و همراه من، در آغاز و در ادامه هستی. (13)
راستی، کبوتر دل من، در کدامین آسمان باید پرواز کند و در کدامین آستان باید آشیانه گزیند؟ جز آسمان پاکیها که راه نجات و سعادت و رشد مرا به همراه دارد و آستان پاکان، که پناهی مهربان و دل سوز، راهی هست؟
تو، آگاه به تمامی راه هستی و آزاد از تمامی جاذبهها؛ تو، خلق را برای خدا میخواهی و در جهت او به حرکت میداری و آنان را به قلههای «قرب» و «رضوان» رهنمون میسازی. (14)
................
پی نوشت :
1- فرازی از دعای زیارت آل یس .
2- فرازی از زیارت جامعه کبیره .
3- الصحیفة المبارکة المهدیه، ص 291 (نقل از مهر بیکران)
4- بصائر الدرجات، جزء 5، ب 16، (نقل از مهر بیکران)
5- فرازی از زیارت جامعه کبیره .
6- الروضة من الکافی، ص 229، ح 293 (نقل از مکیال، ج 2، ص 221 .)
7- شوری، 23 .
8- سبا، 47 .
9- فرازی از زیارت جامعه کبیره .
10- فرقان: 57 .
11- فرازی از دعای ندبه .
12- فرازی از دعای صاحب الامر .
13- فمعکم معکم لامع غیرکم (فرازی از زیارت جامعه کبیره)
14- اریدکم لله (نهج البلاغه، خ 136) .
مجله انتظار، ش 5 (با دخل و تصرف)