گل نرگس

گل نرگس - مهدویت - شعر - عکس - مقاله - حکایت - نوشته ادبی و ... حضرت مهدی (عج)

گل نرگس

گل نرگس - مهدویت - شعر - عکس - مقاله - حکایت - نوشته ادبی و ... حضرت مهدی (عج)

بشارت‌های پیامبران به امام مهدی(ع)

در کتاب جوک ـ رهبر جوکیان ـ هند که وی را پیامبر می‌دانند نیز دربارة رجعت چنین آمده است: 
آخر دنیا به کسی برگردد که خدا را دوست می‌دارد و از بندگان خاصّ او باشد، و نام او خجسته و فرخنده است. خلق را که در دین‌ها اختراع کرده و حقّ خدا و پیغمبر را پایمال کرده‌اند، همه را زنده گرداند و بسوزاند و عالم را نو گرداند، و هر بدی را سزا دهد و یک کرور دولت او باشد که عبارت از چهار هزار سال است، خود و اقوامش پادشاهی کنند.

اشاره:
ظهور منجی موعود، در عصر پایانی جهان ـ معروف به آخرالزمان ـ‌ پس از فراگیر شدن ظلم و بیداد، واقعیتی است که مورد توافق جملة ادیان و آیین‌های الهی و وحیانی می‌باشد. پیامبران و فرستادگان الهی، نوید فرا رسیدن روزگاری آکنده از عدل و محبت را به پیروان خود می‌داده‌اند. هر چند شاید هیچ یک از کتاب‌های آسمانی پیامبران پیشین از گزند تحریف به دور نمانده، اما این حقیقت ریشه‌دار همچنان در میان بسیاری از آنها به چشم می‌خورد. مطلب جالب توجه آنکه، برخی از این بشارت‌ها به قدری از جامعیت برخوردار است، که حتی نسب و نام آن موعود نجات‌بخش را نیز بیان نموده؛ همان که در آخرین کتاب و کامل‌ترین آنها به نحو مبسوط معرفی شده است.1 

نگارنده در این مجال بر آن است که نگاهی اجمالی به این بشارت‌ها داشته باشد. هر چند که این موضوع به صورت تفصیلی در برخی از آثار متأخران پرداخته شده است.

دسته‌بندی آیات امام مهدی(ع) در کتاب‌های آسمانی
با نگاهی کلّی به بشارت‌های منجی قیام کنندة آخرالزمان ـ که از سوی پیامبران الهی، یا بزرگانی که در میان پیروان مذاهب و ملل جهان، به دارا بودن کتاب آسمانی معروف‌اند، بیان شده ـ می‌توان آنها را به چهار بخش دسته‌بندی نمود: 

دستة اول، آیات و بشاراتی که به ویژگی‌های ظهور و قیام آن نجات‌بخش موعود می‌پردازد و به ویژه، فراگیر بودن و بین‌المللی بودن آن را بیان می‌کند. دستة‌دوم، آیاتی که به معرفی شخص منجی و نسب و خاندانش، به ویژه انتساب وی به خاندان پیامبر آخرالزمان می‌پردازد؛ دستة سوم، آیاتی که ویژگی‌ها و مشخصات دوران ظهور و چگونگی آن را بیان می‌کند، دستة چهارم، آیاتی که به انتظار کشیدن برای ظهور منجی، توصیه و دعوت می‌نماید. این چهار گروه، بشارت‌هایی است که در میان مجموعة آیات کتاب‌های آسمانی وجود دارد. لازم به یادآوری است که هر کدام از این گروه آیات، مشتمل بر عناوین جزئی‌تری است که در زیر به آنها اشاره می‌کنیم.

1. ویژگی‌های قیام منجی موعود
هر قیام و انقلابی از چند مؤلفه تشکیل می‌شود: نخست، اهداف و نتایج قیام؛ دوم،‌رهبری قیام؛ سوم، چگونگی آن و چهارم، یاران و انقلابیون. آیاتی که دربارة قیام منجی موعود، در کتاب‌های انبیای پیشین وجود دارد نیز بر اساس همین مؤلفه‌ها قابل دسته‌بندی است. دربارة هدف قیام، و رهبری آن در ادامة مطلب، سخن خواهیم گفت. اما در اینجا چگونگی قیام و خصوصیات قیام و ویژگی‌های یاران منجی را بر می‌شماریم.

1ـ1. چگونگی قیام
الف ـ عمومی و فراگیر بودن: بر اساس آنچه در کتاب‌های آسمانی آمده، منجی آخرالزمان، مورد انتظار همة‌ملل جهان بوده، قیامی که برپا می‌نماید قبل از آنها سابقه نداشته و هیجان آن جملة افراد عالم را فرا می‌گیرد، و آنان را به دین حقیقی و طریق پاکی و پاک‌سیرتی هدایت می‌کند. در بشارت کتاب حکی نبی، به نقل از خداوند متعال چنین آمده است:

تمامی امم را به هیجان می‌آورم، و مرغوب همگی طوائف [منجی مورد انتظار] خواهد آمد.2
در کتاب صفنیای نبی نیز به فراگیر بودن نتیجة قیام و هدایت عمومی اشاره کرده، می‌فرماید:
به منظور گرد آوردن تنها طوائف بشر بر یک دین حق، سلاطین و دولت‌های مختلف را نابود کنم... آن وقت لب پاکیزه را برای خواندن همه به نام خدای و عبادت کردن ایشان به یک روش، به قوم‌ها بازگردانم.3

ب ـ قیام با شمشیر: دربارة اینکه منجی موعود، از چه سلاحی استفاده خواهد کرد، بشارت‌های پیامبران، به عصای آهنین یا همان شمشیر اشاره می‌کند. این مسئله از نگاه پیامبر عظیم‌الشأن اسلام و اوصیای ایشان نیز، پاسخی مشابه دارد.4

در بخش‌های مختلفی از «مکاشفة یوحنا» از منجی با عنوان کسی که غالب شده و احکام الهی را نگه می‌دارد یاد شده که با عصای آهنین بر همة ملل جهان فرمانروایی خواهد نمود.5

دربارة دلیل استفاده از شمشیر در این گونه روایات، و استفاده نکردن از سلاح‌های کشتار جمعی مدرن، آنچه به نظر می‌رسد این است که منجی و یارانش از قدرت حقیقی (باطنی) برخوردارند. که در روایات با عنوان قدرت چهل مرد از آن یاد شده، که می‌توانند کوه‌ها را از جای برکند، و هدف ایشان اتمام حجّت 
رو در رو با فرد فرد مخالفان است، به علاوه استفاده از سلاح کشتار جمعی موجب نابودی حرث و نسل است که از دیدگاه ادیان الهی ـ به ویژه شریعت اسلام ـ جایز نیست.6

1ـ2. یاران منجی
دربارة ویژگی‌های یاران منجی موعود، در بشارات پیامبران، بر چند ویژگی عمده تإکید می‌شود؛ از جمله خداپرست بودن و پاک سرشت بودن ایشان.

الف ـ خداپرستان: در کتاب مذهبی زرتشتیان ـ زند ـ 
«ایزدان» یا خداپرستان، در برابر «اهریمنان» یا ملحدان و کفار، هماره در حال پیکارند و سرانجام با یاری خداوند ـ اورمزد ـ ایزدان، به پیروزی نهایی می‌رسند و نسل اهریمنان را منقرض می‌کنند. در این بشارت، تصریح می‌شود که این پیروزی، مقدمة رسیدن جهان به سعادت اصلی خویش است و پس از آن، بنی‌آدم بر تخت نیک‌بختی تکیه خواهند زد.7

البته در قسمت‌های بعد خواهیم گفت که براساس این بشارت‌ها، صالحان و شایستگان، تحت رهبری منجی موعود، حکومت بر زمین را به ارث خواهند برد.
ب ـ پاک سیرتان: در کتاب زبور داوود(ع) به دنبال آیات وارث شدن صالحان، جریان درگیری و نبرد آخرالزمان را بین دو طایفه؛ جبهة شریران و جبهة پاکان و صادقان توصیف می‌نماید و می‌گوید:

... شریران شمشیر را کشیدند و کمان را چلّه کردند تا آنکه مظلوم و مسکین را بیندازند، و کمان‌های ایشان شکسته خواهد شد. کمیِ صدیّق از فراوانی شریران بسیار بهتر است، چون‌که بازوهای شریران شکسته می‌شود و خداوند تکیه‌گاه صدّیقان است... اما شریران هلاک خواهند شد و دشمنان خداوند، مثل پیه‌بره‌ها، فانی؛ بلکه مانند دود تلف خواهند شد... . صدیقان وارث زمین شده، تا ابد در آن ساکن خواهند شد.8

در آیات دیگری از کتب آسمانی، علاوه بر عناوین فوق، یاران منجی و سپاه او به عوان متبرّکان خدا و اشخاص متواضع، معرفی شده‌اند.

2. ویژگی‌های منجی موعود

2ـ1. صفات منجی
در میان بشارت‌های موجود کتب آسمانی، برخی از آنها به بیان صفات منجی موعود می‌پردازد؛ از آن جمله می‌توان ویژگی‌های زیر را نام برد:
الف ـ پیشوای مخلوقات و عادل بودن: در کتاب باسک، پیروان در آخرالزمان به ظهور فرمانروای عادلی بشارت داده می‌شوند که پیشوای همة موجودات، اعم از فرشتگان، پریان و آدمیان بوده، زمام همة امور را در اختیار خواهد گرفت:

دور دینی تمام شود به پادشاه عادلی در آخرالزمان که پیشوای ملائکه، پریان و آدمیان باشد؛ حق و راستی با او باشد و آنچه در دریا، زمین‌ها و کوه‌ها پنهان است، همه را به دست آورد و از آسمان‌ها و زمین، آنچه باشد خبر دهد و از او بزرگ‌تر کسی به دنیا نیاید.9

ب ـ منصور و یاری شده: در کتاب دید که نزد هندیان به کتاب آسمانی معروف است، به یاری شدن منجی موعود و پادشاه آخرالزمان اشاره شده است. همچنین در این بشارت،‌ غلبة آن فرمانروا بر سراسر جهان و همة مخلوقات و گرویدن جملگی به دین او بیان شده است.

پس از خرابی دنیا، پادشاهی در آخرالزمان پیدا شود که پیشوای خلایق بوده، نام او منصور باشد و تمام عالم را بگیرد و به دین خود درآورد. او همه‌کس را از مؤمن و کافر بشناسد و هر چه از خدا خواهد، برآید.10

ج ـ غیبت قبل از قیام داشتن: در مکاشفات یوحنا، بخش 1، آیة 17 ضمن آیاتی که چگونگی قیام منجی موعود را بازگو می‌نماید، به گونه‌ای رمزگونه و استعاری، ولادت و پنهان بودن مولد، غیبت قبل از قیام و برخی دیگر از خصوصیات وی را بیان می‌کند.

در آیة 14 می‌گوید: 
و آن مولد به منظور حفاظت قطعی از دستبرد اهریمنان، برای زمان و زمانین و نصف زمان از نظر آنان نهان شد. 
این عبارت، به طور ابهام‌آمیز علاوه بر اصل غیبت، به طول مدت آن نیز اشاره کرده است.

2ـ2. نسبت منجی موعود
الف ـ از نسل بنی‌هاشم: در کتاب جاماسب، منجی موعود را از فرزندان بنی‌هاشم می‌داند:
مردی از زمین تازیان، از فرزندان هاشم بیرون آید، مردی بزرگ سر و بزرگ تن و بزرگ ساق، ... با سپاه بسیار و روی به ایران نهد و آبادانی کند و زمین پر داد کند.11

ب ـ فرزند انسان: در انجیل متی، از زبان حضرت عیسی(ع)، بشارتی نسبت به نجات بخش آخرالزمان آمده، که طیّ آن وی را با عنوان «فرزند انسان» معرفی نموده است. در ادامه چنین می‌گوید: 
همگی قبایل نزد وی جمع خواهند گشت و آنان را از یکدیگر جدا خواهند نمود چنان‌که شبانی میش‌ها را از بزها جدا می‌کند. پس میش‌ها را به راست و بزها را به چپ خود، ایستاده خواهد نمود. آنگاه ملک به اصحاب یمین خواهد گفت: ای برکت یافتگان خدا، بیایید و آن ملک را که از ابتدای عالم برای شما مهیا شده، تصرف نمایید.12

نکتة قابل توجه آنکه بشارت دهنده، حضرت مسیح بوده، بنابراین «فرزند انسان» خود آن حضرت نیست. به علاوه، در آخرالزمان ظهور خواهد کرد. مطابق با روایات اسلامی، این بشارت با ویژگی‌های امام مهدی(ع) برابری می‌کند.

ج ـ فرزند خاتم پیامبران(ص): در میان بشارت‌های متعدد کتاب‌های آسمانی، برخی از آنها، منجی آخرالزمان را با توجه به نسل و نسب نیز معرفی کرده‌اند؛ از جمله این کتاب‌ها کتاب شاکمونی است که وی را فرزند بزرگوار سید و سرور خلایق دو جهان خوانده است. به عقیدة هندیان، شاکمونی از پیغمبران و صاحب کتاب آسمانی است. در بشارت این کتاب، موضوع وحدت ادیان، پس از ظهور منجی موعود که از نسل خاتم پیامبران(ص) می‌باشد، آمده است:
پادشاهی و دولت دنیا به فرزند سید خلایق دو جهان (کشن) بزرگوار تمام شود. او کسی باشد که بر کوه‌های مشرق و مغرب دنیا حکم براند و فرمان کند، بر ابرها سوار شود و فرشتگان، کارکنان او باشند، و جنّ و انس در خدمت او شوند.13

همچنین در مزمور 72 زبور داوود(ع) نیز از پیامبر آخرالزمان با نام «ملک» و از منجی موعود، با نام «ملک زاده» که بزرگ‌ترین و کامل‌ترین مظهر عدل الهی می‌باشد یاد شده است.

د ـ فرزند‌ خاتم پیامبران و سیّد اوصیا: در کتاب پاتیکل، از بزرگان هندیان که به نظر آنان صاحب کتاب آسمانی است، منجی آخرالزمان، فرزند دو پیشوای بزرگ جهان، که یکی ناموس آخرالزمان (آخرین پیغمبر(ص)) و دیگری صدّیق اکبر و وصیّ بزرگ‌تر وی که «پشن» نام دارد [یعنی علی‌بن ابیطالب] معرفی شده است.14

هـ . فرزند دختر خاتم پیغمبران: در کتاب جاماسب‌نامه به نقل از زرتشت، ضمن مطالبی که دربارة‌ پیامبران و خاتم ایشان نقل می‌کند، آمده است:
پیغمبر عرب، آخر پیغمبران باشد که در میان کوه‌های مکه پیدا شود و بر شتر سوار شود. قوم او شترسواران خواهند بود، و با بندگان خود چیز خورَد و به روش بندگان نشیند و او را سایه نباشد، و از پشت سر مثل پیش رو ببیند، و دین او اشراف ادیان باشد، و کتاب او باطل گرداند همة کتاب‌ها را و دولت او تازیک (عجم) را برباد دهد و دین مجوس و پهلوی را برطرف کند و نار سدیر و آتشکده‌ها را خراب کند و تمام شود روزگار پیشدادیان و کیانیان و ساسانیان و اشکانیان.

و از فرزندان دختر آن پیغمبر که خورشید جهان و شاه زمان نام دارد، کسی پادشاه می‌شود در دنیا، به حکم یزدان که جانشین آخر آن پیغمبر باشد در میان دنیا ـ که مکه باشد ـ باشد و دولت او تابه قیامت متصل شود و بعد از پادشاهی او، دنیا تمام شود... و «اهرمن کلان» را که ضدّ یزدان و بندة عاصی او باشد، بگیرد و در حبس کند.15

3. نام‌های منجی
الف ـ قائم (ایستاده): در کتاب شاکمونی از منجی موعود با عنوان ایستاده (قائم) یاد شده است:
[پس از ظهور منجی] دین خدا، یک دین شود و دین خدا زنده گردد و نام او، ایستاده باشد و خداشناس باشد.16
ب ـ راهنما (مهدی): در کتاب پاتیکل، پس از ذکر نسب منجی موعود و انتساب وی به پیامبر آخرالزمان و وصیّ بزرگ‌تر وی، بیان می‌کند:
... نام آن صاحب ملک تازه، راهنما [مهدی] است.

4. آثار قیام منجی موعود (عصر ظهور)
4ـ1. استقرار دین واحد در جهان
همان‌طور که در ضمن اشاره به ویژگی‌های قیام منجی، شخص وی نیز تا حدودی معرفی گردید، به دنبال قیام پیروزمند وی، دین واحد توحیدی در سراسر جهان استقرار پیدا خواهد کرد و بنیان همة ظالمان و تبهکاران قطع خواهد گردید. در کتاب صفنیای نبی، فصل 3، آمده است:
به منظور گرد آوردن تمامی طوایف بشر بر یک دین حق، سلاطین و دول مختلفه را نابود کنم، و به گرمی غضب من، تمامی روی زمین بسوزد. آن وقت لب پاکیزه [را] به قوم‌ها برگردانم، برای خواندن همه به نام خدا و عبادت کردن ایشان به یک روش.
در کتاب دید نیز آمده که «منصور» همان پیشوای پادشاه عادل آخرالزمان، تمام عالم را خواهد گرفت و به دین خود درخواهد آورد17.

4ـ2. حاکم شدن عدالت و انصاف سراسر در جهان
آیات متعددی از بشارت‌های کتب آسمانی به استقرار عدالت در سراسر جهان، پس از ظهور و قیام منجی موعود، اشاره دارد. از آن جمله در مزمور 72 از زبور داوود در قالب دعایی چنین آمده است:
ای خدا، شرع و احکام خود را به «ملک» و عدالت خود را به «ملک زاده» عطا فرما، تا اینکه قوم تو را به عدالت و فقرای تو را به انصاف حکم نماید، به قوم کوه‌ها سلامت و عدالت برساند، فقیران قوم را حکم نماید و پسران مسکینان را نجات دهد و ظالم را بشکند.

4ـ3. نو شدن جهان آفرینش
در فرازهایی از بشارت‌های کتب آسمانی، جهان پس از ظهور، به گونه‌ای توصیف شده که گویا آفرینش در آن، چهرة نو به خود می‌گیرد. وضعیت زمین و آسمان‌ها دگرگون شده، رابطة حیوانات (مانند: گرگ و گوسفند، موش و گربه و ... ) که طبیعت دشمنی دارند، تغییریافته، نیازهای بشر به سرعت تأمین شده و در نهایت اینکه در دولت با جلال و عظمت منجی موعود، تنگناها و تقیّه‌ها برداشته خواهد شد. این مطلب در آیات 16 تا 25 کتاب اشعیای نبی، باب 65 آمده است.

4 ـ 4. صلح بهائم در ظهور منجی
در کتا‌ب‌های آسمانی انبیای الهی، پس از بیان عدالت فراگیر در دوران ظهور و قیام منجی موعود، نفوذ آن عدالت را چنان عمیق بیان می‌کند که در پرتو شعاع فروزان آن، جانوران و درندگان نیز خوی بهیمیت را از خود دور خواهند ساخت.

در کتاب اشعیای نبی، باب 11، آیات 9 تا 11 چنین آمده است:
... و گرگ با برّه سکونت داشته، ببر با بزغاله و هم گوساله و پرواری‌ها با شیرجوان هم‌خواب خواهند شد و طفل کوچک،‌ راعی (چوپان) آنان خواهد بود. و گاو و خرس خواهد چرید و بچگان آنها با هم خواهند خوابید و شیر مثل گاو، کاه بن را خواهد خورد، و شیرخواره به سوراخ صاغر ماربازی خواهد کرد و کودک از شیر باز داشته شده، دست خود را به مغارة افعی دراز خواهد کرد.

4ـ5. رجعت گروهی از مردگان
در بشارت کتاب دانیال، باب 12، آیات 1 تا 13 می‌خوانیم:
و از خوابندگان در خاک زمین، بسیاری بیدار خواهند شد، بعضی جهت حیات ابدی و بعضی ازبرای شرمساری و حقارت ابدی.
از این بشارت چنین برمی‌آید که در عصر ظهور منجی، گروهی از مردگان زنده می‌شوند، برخی برای کامل شدن ایمان و گروهی به منظور کامل شدن شقاوت و بی‌ایمانی‌شان.

در کتاب جوک ـ رهبر جوکیان ـ هند که وی را پیامبر می‌دانند نیز دربارة رجعت چنین آمده است: 
آخر دنیا به کسی برگردد که خدا را دوست می‌دارد و از بندگان خاصّ او باشد، و نام او خجسته و فرخنده است. خلق را که در دین‌ها اختراع کرده و حقّ خدا و پیغمبر را پایمال کرده‌اند، همه را زنده گرداند و بسوزاند و عالم را نو گرداند، و هر بدی را سزا دهد و یک کرور دولت او باشد که عبارت از چهار هزار سال است، خود و اقوامش پادشاهی کنند.

5. دعوت به انتظار
در کنار معرفی علایم و ویژگی‌های نجات‌بخش آخرالزمان که بشارت به ظهور وی در کتب آسمانی داده شده، پیروان ادیان به انتظار ظهور و کسب آمادگی کامل‌شان آن امر خجسته فرا خوانده شده‌اند. مسیح(ع) به پیروان خود خطاب می‌کند که: 

پس بر حذر و بیدار شده، دعا کنید زیرا که نمی‌دانید کی می شود. مثل کسی که عازم شده خانة خود را واگذارد و ملازمان خود را بر آن گماشته، هر یکی را به شغلی خاصّ مقررّ نماید و دربان را امر فرماید که بیدار بماند، بدین طور بیدار باشید زیرا نمی‌دانید که صاحب خانه کی می‌آید، در شام یا نصف شب یا بانگ خروس یا صبح، مبادا ناگهان آمده، شما را خفته یابد، اما آنچه به شما می‌گویم به همه می‌گویم.18

در انجیل لوقا، باب 12، آیات 35 و 36 می‌‌خوانیم:
کمرهای خود را بسته و چراغ‌های خود را افروخته دارید، و شما مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را می‌کشند که چه وقت از عروسی مراجعت کند تا هر وقت بیاید و در را بکوبد، بی درنگ برای او باز کنید.

سفارش نسبت به انتظار منجی موعود در زبور داوود(ع) نیز، چنین آمده است: 
از شریران رنجیده مشو، زیرا همچون علف، زود بریده می‌شوند. برخداوند توکل نمای و از او متلذّذ باش. به او [منجی موعود] آرام گیر و در انتظارش به سر بر.19
در قرآن کریم نیز به وسیلة رسول خدا(ص) از مؤمنان خواسته شده، منتظر روز فرخنده ظهور مهدی موعود(ع) باشند، هم‌چنان که خداوند، خود آن وقت را انتظار می‌کشد. 
قل فانتظروا إنّی معکم من المنتظرین.20
بگو: انتظار کشید که من نیز همراه شما از جملة انتظار کشندگانم. 

ویژگی‌هایی که در بشارت‌های کتب آسمانی، برای منجی موعود بیان شد، جملگی به وسیلة قرآن کریم و روایات اسلامی تأیید شده است. این امر، از این واقعیت پرده برمی‌دارد که موعود بشارت داده شدة پیامبران الهی، کسی جز امام مهدی(ع) نیست. 

به امید آنکه پیروان ادیان با کنار گذاردن اختلافات، در کنار یکدیگر خود را برای ظهور و یاری آن مرد الهی آماده نمایند و نایل به درک آن روز آسمانی شوند.

.................

پی‌نوشت‌ها:
1. دراین‌باره می‌توانید به کتاب سیمای امام مهدی(ع) در قرآن، اثر علامه سید هاشم حسینی‌بحرانی، ترجمة سید محمد حائری قزوینی مراجعه کنید.
2. کتاب حکی نبی، فصل 2، آیة 7.
3. کتاب صفنیای نبی، فصل 3، آیات 6 و 7.
4. در این باره، ر.ک: صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ج 2، فصل 40، دربارة قیام امام(ع) با شمشیر. 
5. مکاشفة‌یوحنا، فصل 2، آیات 26 ـ 28؛ فصل 12، آیات 1 ـ 17.
6. در این باره، ر.ک: سورة بقره(2)، آیة 205؛ همچنین بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی دربارة عدم جواز به‌کارگیری تسلیحات کشتار جمعی. 
7. صادقی، محمد، بشارات عهدین، ص 238. 
8. زبور داوود(ع)، مزمور 14-29. 
9. صادقی، محمد همان، ص 246. 
10. همان، ص 245. 
11. براساس نسخة خطی جاماسب‌نامه در کتابخانة ملی تهران، نوشتة ده قرن گذشته؛ به نقل از: صادقی، همان، ص 243. 
12. انجیل متی، باب 25، آیات 31-34. 
13. صادقی، همان، ص 242. 
14. براساس کتاب زبدة المعارف، ذخیرة الألباب، و تذکرة الأولیا؛ به نقل از: صادقی، همان، ص 246. 
15. ر.ک: پی‌نوشت 11. 
16. ر.ک: پی‌نوشت 13. 
17. ر.ک: پی‌نوشت 9. 
18. انجیل مرقس،‌باب 13، آیات 33 
19. ر.ک: پی‌نوشت 8. 

20. سورة یونس (10)، آیة 102.



ابوذر یاسری
ماهنامه موعود

دانستی‌هایی دربارة فرهنگ مهدویت

«بقیة‌الله» یکی از القاب معروف حضرت مهدی(ع) است. بقیة‌الله، یعنی بقیه و بازماندة خلفای خدا در زمین ـ از انبیا، یا کسانی که خدا به وسیلة ایشان بندگانش را باقی می‌دارد و مورد رحمت قرار می‌دهد ـ از برخی روایات معصومین(ع) فهمیده می‌شود که این لقب، بر همة خاندان رسالت اطلاق می‌شود و همة ایشان بقیة‌الله هستند؛
چنانکه در «زیارت جامعة کبیره» از امام هادی(ع) نقل شده است:

سلام بر امامان فرا خواننده [به سوی حقّ]، رهبران هدایت، سروران صاحب ولایت، حامیان، اهل ذکر، اولی‌الأمر، بقیة‌الله و ..1.

با اینکه برخی از امامان(ع) خود را به عنوان بقیة‌الله معرفی نموده‌اند. از جمله هنگامی که حضرت امام باقر(ع) از مسافرت پر ماجرای شام ـ که به اجبار خلیفة مروانی صورت گرفته بود ـ باز می‌گشتند، نزدیک مدین که رسیدند، مردم به دنبال سم‌پاشی‌های دستگاه خلافت، دروازه‌ها را بسته، مانع از ورود آن حضرت و همراهانشان به شهر شدند، حتی از فروختن آذوقه به آنان هم خودداری نمودند. امام(ع) بر فراز کوهی که مشرف بر شهر بود، بالا رفتند و با صدای بلندی بانگ برآوردند:

ای اهل شهری که ساکنانش ستم پیشه‌اند! من بقیة‌الله هستم. خداوند می‌فرماید: بقیة‌الله برای شما بهتر است، اگر مؤمن باشید.2

نجمه خاتون، مادر گرامی امام رضا(ع) نیز نقل می‌کند:

چون فرزندم به دنیا آمد، پسر را در پارچة سفیدی پیچیدم و او را به دست پدر گرامی‌اش دادم. در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفتند و کامش را با آب فرات برداشتند، و او را به من بازگرداندند و فرمودند: «بگیر او را. به درستی که او بقیة‌الله عزوجلّ، در زمین است».3

اما در مجموعة روایات اسلامی، این عنوان، یکی از القاب ویژة امام عصر(ع) است. و آن حضرت(ع) خود را با این عنوان معرفی نموده‌اند، و دیگر امامان که خود صاحب این نام بوده‌اند، آن بزرگوار را ـ خصوصاً ـ به این عنوان توصیف کرده‌اند، چنانکه وقتی «بقیة‌الله» بر زبان رانده می‌شود، کسی جز آن حجّت پروردگار، در نظر نمی‌آید.

شاید بتوان گفت که دلیل مطلب آن باشد که، این حضرت، بقیة سایر بقیة‌الله‌ها بوده و پس از حضرتش دیگر بقیة‌اللهینخواهد بود. هر یک از حجّت‌های خدا که از آغاز پیدایش عالم آمده‌اند، گرچه حجّت و بقیّة خدا بودند، ولی امام زمان ما خاتم اولیا و اوصیاست. در سخن مفصّلی از امیر سخن، امام علی(ع) در پاسخ به پرسشی دربارة آیة کریمه: «بقیة‌الله برای شما بهتر است اگر مؤمن باشید»، آن حضرت فرمودند:

آنان [یعنی اولیای خدا] بقیة‌الله‌اند، [اما در اینجا] مقصود، مهدی(ع) است که در هنگام پایان‌پذیری این مهلت خواهد آمد و زمین را از عدل و داد پر خواهد ساخت، چنان‌که از ظلم و ستم پر شده است. از نشانه‌های او، غیبت است و پنهان بودن، تا آنگاه که طغیان گسترش یابد و انتقام فرا رسد.4

از دیگر معصومان(ع) نیز سخنان گران‌سنگی در این باره نقل شده است. از آن جمله، از امام صادق(ع) که در پاسخ به پرسشی بدین مضمون که: آیا می‌توان به قائم آل محمد(ص) به عنوان «امیرالمؤمنین» سلام کرد؟ حضرت(ع) فرمودند: «نه! این اسمی است که خداوند حضرت علی(ع) را به آن نامیده و قبل و بعد از او، جز افراد کافر، آن را برای خود به کار نمی‌برند».

عرض کرد: فدایتان شوم؛ پس چگونه باید به آن حضرت(ع) سلام کرد؟
امام(ع) فرمودند: باید گفت: 
السّلام علیک یا بقیّة‌الله

و آنگاه این آیه را تلاوت فرمودند: 
بقیـّةالله خیرٌ لکم إن کنتم مؤمنین.5

از وجود شریف امام زمان(ع) در آغاز ولادت‌شان نیز نقل شده که، به احمدبن اسحاق ـ از وکلای امام عسکری و امام زمان(ع) و افراد مورد اعتماد خاندان اهل بیت(ع) ـ فرمودند:

من بقیة‌الله در زمین او و انتقام گیرنده از دشمنانش هستم.6

.................

پی‌نوشت‌ها:
٭ با استفاده از: مجتبی تونه‌ای، موعود نامه، ص 171.
1. عیون اخبارالرضا(ع)، ج 2، ص 273.
2. اصول کافی، ج 1، صص 471 ـ 472.
3. عیون اخبارالرضا(ع)، ج 1، ص 20.
4. بحارالانوار، ج 93، صص 106 و 119.
5. اصول کافی، ج 1، ص 411.

6. ماهنامة موعود، ش 21، ص 54.


ماهنامه موعود

از تولد تا غیبت

هنگامی که نرجس در روم بود، خواب‏های شگفت‏انگیزی دید. یک بار در خواب، پیامبر عزیز اسلام و عیسای مسیح‏(ع) را دید که او را به عقد ازدواج امام حسن عسکری‏(ع) در آوردند. وی در خواب دیگری، شگفتی‏های دیگری دید و به دعوت حضرت فاطمه زهرا(س) مسلمان شد. با این حال، اسلام خود را از خانواده و اطرافیان خویش پنهان می‏داشت تا آنگاه که میان مسلمانان و رومیان جنگ درگرفت و قیصر به همراه لشکرش روانه جبهه‏های جنگ شد.

معرفت دربارة حضرت صاحب‌الزمان(ع) را از سوانح احوال ایشان و اولین روز تولدشان آغاز می‌کنیم. 

1. پیوند آسمانی
 بنا بر مشهورترین اقوال، امام مهدی‏(ع)، دوازدهمین پیشوای شیعیان، در شب جمعه نیمه شعبان سال 255 ق. در شهر سامرا دیده به جهان گشود.1 بنا به گفته شیخ مفید (م413 ق.)، پدرش، امام حسن عسکری‏(ع) جز او فرزندی نه پنهان و نه آشکار به جا نگذاشت و او را نیز پنهانی نگه‏داری فرمود.2

 مادر بزرگوار آن حضرت، بانویی شایسته به نام نرجس3 بود که به نام‏های دیگری چون سوسن،4صیقل5 یا صقیل و ملیکه6 نیز نامیده شده است.7 او دختر یوشعا، پسر قیصر روم و از نوادگان شمعون، یکی از حواریون مسیح‏(ع) بود که خداوند، او را به صورت معجزه‏آسایی برای همسری امام یازدهم برگزید.8

 هنگامی که نرجس در روم بود، خواب‏های شگفت‏انگیزی دید. یک بار در خواب، پیامبر عزیز اسلام و عیسای مسیح‏(ع) را دید که او را به عقد ازدواج امام حسن عسکری‏(ع) در آوردند. وی در خواب دیگری، شگفتی‏های دیگری دید و به دعوت حضرت فاطمه زهرا(س) مسلمان شد. با این حال، اسلام خود را از خانواده و اطرافیان خویش پنهان می‏داشت تا آنگاه که میان مسلمانان و رومیان جنگ درگرفت و قیصر به همراه لشکرش روانه جبهه‏های جنگ شد.

 نرجس در خواب فرمان یافت به طور ناشناس همراه کنیزان و خدمت‏کاران به دنبال سپاهی برود که به مرز می‏روند. او چنین کرد و در مرز، برخی از جلوداران سپاه مسلمانان، آنان را اسیر ساختند و بی‏آنکه بدانند او از خانواده قیصر است، وی را همراه دیگر اسیران به بغداد بردند.

 این واقعه در اواخر دوران امامت امام دهم، حضرت هادی‏(ع) روی داد.9 کارگزار امام هادی‏(ع)، نامه‏ای را که امام به زبان رومی نوشته بود، به فرمان ایشان در بغداد به نرجس رساند. سپس او را از برده‏فروش خریداری کرد و به سامرا نزد امام هادی‏(ع) برد. امام آنچه را نرجس در خواب‏های خود دیده بود، به او یادآوری کرد و بشارت داد او همسر امام یازدهم و مادر فرزندی است که بر سراسر جهان چیره می‏شود و زمین را از عدل و داد پر می‏سازد. آنگاه امام هادی‏(ع)، نرجس را به خواهر خود، حکیمه سپرد که از بانوان بزرگوار خاندان امامت بود تا آداب اسلامی و احکام را به او بیاموزد. چندی بعد، نرجس به همسری امام حسن عسکری‏(ع) در آمد.10


 2. چگونگی میلاد
 دشمنان اهل بیت‏(ع) و حاکمان ستم پیشه اموی و عباسی، بر اساس روایت‏هایی که از پیامبراکرم(ص) به آنها رسیده بود، از دیرباز می‏دانستند که شخصی به نام «مهدی» از خاندان پیامبر و دودمان امامان معصوم برمی‏خیزد و کاخ‏های ستم را نابود می‏سازد. از همین‌رو، پیوسته در کمین بودند چه زمانی، آخرین مولود از نسل امامان شیعه به دنیا خواهد آمد تا او را از بین ببرند.

 از زمان امام محمد تقی‏(ع)، رفته رفته فشارها و سخت‏گیری‏ها بر خاندان پیامبر فزونی گرفت تا در زمان امام حسن عسکری‏(ع) به اوج خود رسید. آن حضرت در تمام دوران زندگی خویش در شهر سامرا زیر نظر بود و کوچک‏ترین رفت و آمد به خانه ایشان از نظر دستگاه خلافت، پنهان نمی‏ماند.

 در چنین شرایطی، طبیعی است که میلاد آخرین حجت حق نمی‏تواند آشکار باشد. به همین دلیل، تا چند ساعت پیش از میلاد آن حضرت، نزدیک‏ترین خویشان امام حسن عسکری‏(ع) نیز خبر نداشتند که قرار است مولودی در خانه امام به دنیا بیاید و هیچ اثری از حاملگی در مادر آن بزرگوار دیده نمی‏شد.
 روایتی که در این زمینه از حکیمه، دختر بزرگوار امام جواد(ع) و عمه امام حسن عسکری‏(ع) نقل شده، شنیدنی است. شیخ صدوق (م 381 ق.) در کتاب کمال الدین این روایت را چنین گزارش می‏کند:

 ابومحمد حسن بن علی‏(ع) به دنبال من فرستاد و فرمود: ای عمه! امشب روزه‏ات را با ما افطار کن؛ زیرا امشب شب نیمه شعبان است و خداوند در این شب، آن را که حجت او در زمین است، آشکار می‏سازد. پرسیدم: مادر او کیست؟ فرمود: نرجس. عرض کردم: خدا مرا فدای شما گرداند، به خدا سوگند، در او هیچ اثری از حاملگی نیست! فرمود: موضوع چنین است که می‏گویم. حکیمه خاتون ادامه می‏دهد: من [به خانه امام عسکری‏(ع)] در آمدم. پس از آنکه سلام کردم و نشستم، نرجس پیش من آمد و در حالی که کفش‏های مرا از پایم بیرون می‏آورد، گفت: ای بانوی من! چگونه شب کردی؟ گفتم: بلکه تو بانوی من و بانوی خاندان منی. سخن مرا انکار کرد و گفت: چه شده است عمه؟ به او گفتم: دختر جان! خداوند ـ تبارک و تعالی ـ در همین شب به تو فرزند پسری عطا می‏کند که سرور دنیا و آخرت خواهد بود. نرجس از حیا در جای خود نشست. وقتی از نماز عشا فارغ شدم و افطار کردم، به بستر رفتم و خوابیدم. در نیمه‏های شب برای نماز برخاستم و نمازم را تمام کردم، در حالی که هنوز نرجس خوابیده بود و اثری از زایمان در او نبود. تعقیب نماز را به جای آوردم و خوابیدم، ولی چند لحظه بعد، وحشت‏زده از خواب بیدار شدم. در این هنگام، نرجس هم برخاست و به نماز ایستاد.

 حکیمه می‏گوید: در همین حال، شک و تردید به سراغ من آمد، ولی ناگهان ابومحمد [امام حسن عسکری](ع) از همان جا که نشسته بود، ندا برآورد: ای عمه! شتاب مکن که آن امر نزدیک شده است. حکیمه ادامه می‏دهد: در حال خواندن سوره‏های «سجده» و «یس» بودم که نرجس با اضطراب از خواب بیدار شد. من با شتاب پیش او رفتم و گفتم: نام خدا بر تو باد، آیا چیزی احساس کردی؟ گفت: بله، عمه جان. به او گفتم: بر خودت مسلط باش و آرامشت را حفظ کن که این، همان است که به تو گفتم. حکیمه ادامه می‏دهد: دقایقی کوتاه خواب به سراغ من آمد و در همین زمان بود که حالت زایمان به نرجس دست داد و من به سبب حرکت نوزاد بیدار شدم. جامه را از روی او کنار زدم و دیدم که او اعضای سجده را به زمین گذاشته و در حال سجده است. او را در آغوش گرفتم و با تعجب دیدم که او کاملاً پاکیزه است و از آثار ولادت چیزی بر او نمانده است. در این هنگام، ابومحمد [امام حسن عسکری](ع) ندا برآورد که: ای عمه! پسرم را نزد من بیاور. نوزاد را به سوی او بردم. آن حضرت دستانش را زیر ران‏ها و کمر او قرارداد و پاهای او را بر سینه خود گذاشت. آنگاه زبانش را در دهان او کرد و دستانش را بر چشم‏ها و گوش‏ها و مفاصل او کشید. پس از آن گفت: پسرم! سخن بگو. آن نوزاد زبان گشود و گفت: شهادت می‏دهم که خدایی جز خدای یکتا نیست و هیچ شریکی برای او وجود ندارد و شهادت می‏دهم که محمد(ص)، فرستاده خداست. آنگاه بر امیر مؤمنان علی‏(ع) و دیگر امامان درود فرستاد تا به نام پدرش رسید... .11

 پس از تولد حضرت مهدی‏(ع)، امام حسن عسکری‏(ع) شمار بسیار محدودی از یاران نزدیک خود را از میلاد مهدی موعود آگاه کرد. تعداد دیگری از یاران آن حضرت نیز موفق به دیدار آن مولود خجسته شدند.12


 3. نام، کنیه و القاب
 نام و کنیه امام عصر(ع) همان نام و کنیه پیامبر اکرم(ص) است. در برخی روایات آمده است:
 تا زمانی که خداوند، زمین را به ظهور او و استقرار دولتش زینت نبخشیده است، بر کسی روا نیست که نام و کنیه آن حضرت را بر زبان جاری سازد.13

 بر همین اساس، عده‏ای از فقیهان، قائل به حرمت نام بردن از آن حضرت به نام واقعی‏اش شده و عده‏ای دیگر نیز این امر را مکروه دانسته‏اند. بیشتر فقیهان، نهی از نام بردن حضرت را خاص زمان غیبت صغرا و شرایطی شمرده‏اند که بیم خطر جانی برای آن حضرت وجود داشت.14

 به دلیل وجود روایات یادشده، شیعیان، آن حضرت را با القاب مختلفی چون: حجّت، قائم، مهدی، خلف صالح، صاحب، صاحب الزّمان، صاحب‏الدار می‏نامیدند و در دوران غیبت کوتاه آن امام، ارادتمندان و دوستداران حضرتش با تعبیرهایی چون «ناحیه مقدسه» از ایشان یاد می‏کردند.15

 4. غیبت صغرا
 امام حسن عسکری‏(ع) درهشتم ربیع‏الاول سال 260 ق؛ یعنی در زمانی‏که حضرت مهدی‏(ع) پنج سال بیشتر نداشت، به دست معتمد، خلیفه عباسی به شهادت رسید و امام عصر(ع) بر پیکر پدر بزرگوار خویش نماز گزارد.16

 با شهادت امام حسن عسکری‏(ع)، دوران امامت امام عصر(ع) آغاز شد. بنا به گفته بسیاری از صاحب‏نظران، دوران غیبت کوتاه مدت آن امام که از آن به «غیبت صغرا» تعبیر می‏شود، از همین زمان؛ یعنی سال 260 ق آغاز گردید. برخی از اهل تحقیق برآنند که غیبت صغرا از همان زمان تولد حضرت؛ یعنی سال 255 ه . ق آغاز شده است.17

 دوران غیبت صغرا تا سال 329 ه . ق ادامه داشت که بدین ترتیب، بنا بر دیدگاه اول، طول این دوران، 69 سال و بنا بر دیدگاه دوم، طول این دوران 74 سال خواهد بود.


 5. غیبت کبرا
 از سال 329 ه . ق به بعد، دوران دیگری از حیات امام عصر(ع) آغاز می‏شود که از آن به «غیبت کبرا» تعبیر می‏کنیم. این دوران همچنان ادامه دارد تا روزی که به خواست خدا، ابرهای غیبت به کناری رود و جهان از خورشید فروزان ولایت بهره‏مند شود.

 در مورد دلیل تقسیم‏بندی این دو دوران باید گفت در دوران غیبت صغرا، حضرت ولیّ‏عصر(ع) از طریق کسانی که به آنها «نوّاب خاص» گفته می‏شد، با مردم در ارتباط بود و به وسیله نامه‏هایی که به «توقیع»18مشهور است، پرسش‏های شیعیان را پاسخ می‏گفت. در دوران غیبت کبرا این نوع ارتباط قطع شده است و مردم برای دریافت پاسخ پرسش‏های دینی خود تنها می‏توانند به «نوّاب عام» امام عصر که همان فقیهان وارسته هستند، مراجعه کنند.

 6. نوّاب خاص امام عصر
 در طول دوران 69 ساله یا 74 ساله غیبت صغرا، چهار تن از بزرگان شیعه عهده‏دار مقام نیابت یا سفارت خاص امام عصر(ع) بودند که نام آنها بدین قرار است:
 1. ابوعمرو عثمان بن سعید عمری (م 265 ق)؛
 2. ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید عمری )م 305/ 304 ق)؛
 3. ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی (م 326 ق)؛
 4. ابوالحسن علی بن محمد سمری (م 329 ق).
.................
پی‌نوشت‌ها:
1. ر. ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج 1، ص 514 ؛ محمد بن محمد بن نعمان مفید، الإرشاد فی معرفة حجج اللّه علی العباد، ج 2، ص 339؛ فضل بن حسن طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج 2، ص 214؛ محمد بن علی بن حسین صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، صص 432 و 433.
2. الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 339.
3. نرجس«، نام گلی از رده تک لپه‏ای‏ها و سردسته گیاهان تیره نرگسی است که گل‏هایش منفرد و در انتهای ساقه قرار دارد (محمد معین، فرهنگ معین، ج 4، ص4702).
4. سوسن، نام گلی فصلی و درشت به رنگ‏های مختلف است. اصل این گل از اروپا و ژاپن و امریکای شمالی و هیمالیاست. همان، ص 1954.
5. صیقل، هر شی‏ء نورانی، صیقلی و جلا داده شده را می‏گویند. بنا به گفته شیخ صدوق و شیخ طوسی، پس از آنکه حضرت نرجس خاتون به ولیّ‏عصر(ع) حامله شد، او را صیقل نام نهادند. (ر.ک: کمال الدین و تمام النعمة، ص 432؛ محمد بن حسن طوسی، کتاب الغیبة، ص 241).
6. ملیکه، به معنای ملکه و شهبانوست.
7. ر.ک: کمال الدین و تمام النعمة، باب 42، ص 432، ح 12.
8. ر.ک: همان، باب 41، صص 423 ـ 417؛ کتاب الغیبة، صص 128 ـ 124؛ بحارالأنوار، ج 51، صص11 ـ 6.
9. در کتاب تاریخ العرب و الروم آمده است در سال 247 ه . ق جنگ‏هایی بین مسلمانان و رومیان در گرفت و غنایم بسیاری به چنگ مسلمانان افتاد. در سال 248 ه . ق نیز «بلکاجور»، سردار مسلمانان با رومیان جنگید و در آن بسیاری از اشراف روم اسیر شدند. (ر.ک: نازیلیف، تاریخ العرب و الروم، ترجمه: محمد عبدالهادی شعیره، ص 225). ابن اثیر نیز در حوادت سال 249 ه . ق می‏نویسد: «جنگی میان مسلمانان به سرکردگی عمربن عبداللّه اقطع و جعفر بن علی صائقه با قوای روم که شخص قیصر نیز در آن جنگ شرکت داشت، روی داد.» به نقل از: هیئت تحریریه مؤسسه در راه حق، پیشوای دوازدهم، حضرت امام حجت‏بن الحسن المهدی(ع)، صص26 و 27.
10. پیشوای دوازدهم، حضرت امام حجت بن الحسن المهدی(ع)، صص 26 و 27.
11. کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 424، ح 1؛ بحارالأنوار، ج51، صص2 و 3، ح 3.
12. در ادامه همین کتاب در این باره بیشتر سخن خواهیم گفت.
13. إعلام الوری و بأعلام الهدی، ج 2، ص 213.
14. ر.ک: سید محسن امین، سیره‏معصومان، ترجمه: علی حجتی کرمانی، ج 6 ، صص 263 ـ 261.
15. ر.ک: إعلام الوری بأعلام الهدی، ج 2، ص 213.
16. ر.ک: سیره معصومان، ص 259.
17. همان، ص 272.

18. توقیع در لغت به معنای نشان گذاشتن، امضا کردن حاکم بر نامه و فرمان، جواب مختصر که کاتب در نوشته به پرسش‏ها می‏دهد، دست‏خط فرمانروا و نوشتن عبارتی ذیل مراسله آمده است. در اصطلاح علم حدیث، به معنای پاسخ پرسش‏ها یا اطلاعیه‏هایی است که به صورت کتبی از طرف امام برای آگاهی شیعیان فرستاده شده است. چنان‏که توقیعاتی از حضرت امام علی‏النقی و امام حسن عسکری‏علیهما السلام نقل شده است. معمولاً توقیع به نامه‏های حضرت حجت‏بن الحسن امام زمان(ع)، گفته می‏شود که به وسیله چهار تن نایبان خاص ایشان در زمان غیبت صغرا به دست شیعیان می‏رسیده است. (ر.ک: محمدمهدی رکنی، نشانی از امام غایب(ع)، بازنگری و تحلیل توقیعات، صص 3 و 4.


محمد حق وردی
ماهنامه موعود