گل نرگس

گل نرگس - مهدویت - شعر - عکس - مقاله - حکایت - نوشته ادبی و ... حضرت مهدی (عج)

گل نرگس

گل نرگس - مهدویت - شعر - عکس - مقاله - حکایت - نوشته ادبی و ... حضرت مهدی (عج)

زلف تو

لبریز کرده آینه را آه زلف تو 
حیف است در محاق شود ماه زلف تو 

شب با هلال ماه رجب همسفر شدم 
با زایران کعبه به همراه زلف تو 

من آمدم که دعوی پیغمبری کنم 
با معجزات آیهی کوتاه زلف تو 

هر ره که میرویم به زلف تو میرسد 
در امتداد سیر الی الله زلف تو 

ای زلف تو مقرب درگاه ذوالجلال 
کی میشوم مقرب درگاه زلف تو؟ 

از مسجدالحرام به میخانه میروم 
در حلقهی جماعت گمراه زلف تو 
 

علیرضا قزوه

رها کنید دگر صحبت مداوا را

رها کنید دگر صحبت مداوا را
فراق اگر نکشد ، وصل می کشد ما را 

تمام عمر تو ما را نظاره کردی و ما 
ندیده ایم هنوز آن جمال زیبا را 

شراره های دلم اشک شد ز دیده چکید 
ببین چگونه به آتش کشید، دریا را 

قسم به دوست که یک موی یار را ندهم 
اگر دهند به دستم ، تمام دنیا را 

به شوق انکه ز کوی تو ام نشان آرد 
به چشم خویش کشیدم غبار صحرا را 

جنون کشانده به جایی مرا که نشناسم 
طریق کعـبه و بتخانه و کلیسا را 

تمام عمر به خورشید و ماه ناز کنم 
اگر به خانه تاریک من نهی پا را 

نسیم صبح ز راهی که امدی برگرد 
ببر سلام ز من آن عزیز زهرا را

راهی دگر ندارد

دلم شکسته است و زین جماعت کسی ز حالم خبر ندارد
به جز که سوزد، به جز که سازد به خویش راهی دگر ندارد 

نشسته زخمی بر استخوانم که برده هم تاب و هم توانم 

طبیب پیر زمانه گوید که لطف مرهم، اثر ندارد

نه صحبت یارآشنایی، نه قاصدی نه صدای پایی 

چه گویم از کوی خاطر خود که بویی از رهگذر ندارد

دگر هوای پریدن آری پریده از خاطر خیالم 

پرنده من به بستر خون تپیده و بال و پر ندارد

بیا و محو کرانه ام شو، بیا و شور ترانه ای شو

بیا به محمل که بی تو دیگر دلم هوای سفر ندارد 

حدیث چشمت چه خواندنی شد ز لطف اِعراب ابروانت 

اشارتی کن که فراق زیر و زبر ندارد 


پرویز بیگی حبیب آبادی